اگر هدفی دارید و راه رسیدن به آن را هم می دانید ولی از اقدام کردن می ترسید و آن را پشت گوش می اندازید فقط فقط یک نصیحت برای شما دارم:
دست به کار شوید و کاری انجام دهید!
اگر می خواهید شنا کردن یاد بگیرید، اگر چندین روز دور استخر راه بروید، نه تنها شناگر نخواهید شد، بلکه ترس شما از آب بیشتر هم می شود. دل به دریا بزنید و داخل آب بپرید. به همین سادگی!
از رانندگی می ترسید؟ آنقدر رانندگی کنید که ترس تان بریزد.
می خواهید کسب و کاری راه بیندازید و می ترسید؟ بترسید و آن را راه بیندازید!
ترس نشانه آن است که می خواهید کار جدیدی انجام بدهید و از منطقه امن و راحت خود خارج شوید. صد البته که می ترسید. چون ممکن است احمق دست و پاچلفتی بی عرضه به نظر برسید. همه ما وقتی می خواستیم خواندن و نوشتن یاد بگیریم مضحک بودیم. همه ما وقتی می خواستیم رانندگی یاد بگیریم دست و پا چلفتی بودیم. همه ما روز اول که سر کار رفتیم مثل احمقها رفتار کردیم.
من اولین بار که در بیمارستان روپوش سفید پوشیدم و از بیماری شرح حال گرفتم حرف زدن عادی و سلام و علیک کردن هم یادم رفته بود!
ترس چیز خوبی است. نشان می دهد زنده هستید و دارید وارد مرحله دیگری از زندگی می شوید. از انرژی آن استفاده کنید!