امروز میخواهم درباره یکی از احساسات منفی بنویسم که همه ما کموبیش تجربه کردهایم. احساس ناخوشایندی که قلبمان را میسوزاند و انرژیمان را میگیرد و ممکن است باعث شود رفتارهای ناخوشایند و غیرمنصفانهای از ما سر بزند. احساسی که شکسپیر آن را هیولای چشمسبز خوانده است. بله! قصد دارم درباره حسادت بنویسم.
من بهطورکلی آدم حسودی نیستم، ولی چند باری که حسادت به قلبم چنگ زده، نفسم را بند آورده است. یکی از دفعاتی که بشدت حسودی کردم، 28 ساله بودم، رزیدنت جراحی. چندهفتهای به اتریش سفر کردم. پسرداییام رزیدنت ارتوپدی بود و مرا برای بازدید بیمارستان آموزشیشان برد. آی حسودیام شد... آی حسودیام شد... به خاطر کلاسهایشان که به شکل آمفی ناتر بود، استاد به کمک پاورپوینت تدریس میکرد. جلوی هر دانشجو یک میکروفن قرار داشت و میتوانست سؤالاتش را بپرسد. به وسایل مدرن بیمارستان دولتی- آموزشی حسادت کردم. حتی به تخت جراحی سرپایی حسودی کردم که بهراحتی برای قد جراح تنظیم میشد، با فشار ساده یک دکمه. در بیمارستان ما، برای جراحی سرپایی از تخت معاینه استفاده میکردیم که ایستاست و بالا و پایین نمیرود. در اتاق عمل، سیستم تنظیم ارتفاع تخت بهقدری قراضه بود که من بهعنوان خانم، زورم نمیرسید آن را تنظیم کنم و باید یکی از آقایان قویهیکل را صدا میکردم. وااااااای... که چقدر حسودی کردم. آی سوختم... آی سوختم!
یکبار دیگر به خانمی حسودی کردم که برنده جایزه جلال آل احمد شده بود. با حرص و غیظ کتاب او را میخواندم و زیر لب فحش میدادم: "آخه این چی داره که برنده شده؟ مگه چی نوشته؟ نه داستان خوبی داره، نه جملهبندی جذابی داره. نه شخصیتپردازی قوی داره. هیچی!" آره ! یادم هست چطور قلب و صورت و گردن و دستها و پاهایم همگی به رنگ سبز درآمده بود!
همان چند باری که بشدت حسادت کردم، فهمیدم چه احساس گند و مزخرفی است و آرزو کردم برای همیشه از شرش خلاص شوم. البته که چنین چیزی امکانپذیر نیست و هرازگاهی، حسادت مهمان قلبم میشود، ولی توانستم تا حد خوبی آن را مدیریت کنم.
تعریف حسادت: حسادت یعنی احساس ناراحتی و نارضایتی از داشتهها و موفقیت و شادی دیگران. حسادت معمولاً باعث میشود در افکار منفی خود تخریب گرایانه غرق شویم و ممکن است رفتارهای ضداجتماعی مثل تهدید، تحقیر و توهین از ما سر بزند.
چرا حسودی میکنیم؟ حسادت معمولاً به دلیل نارضایتی از وضعیت خود ایجاد میشود. ممکن است احساس کمبود داشته باشیم و یا عزتنفس کمی داشته باشیم.
حسودی غیر سازنده است، چون منجر به رفتارهای منفی و ناراحتکننده میشود. حسودی ممکن است باعث شود که فرد به دیگران حمله کند، بهصورت زبانی یا فیزیکی و یا با توطئهچینی. حسادت باعث میشود ما زخمزبان بزنیم یا پشت سر افراد بدگویی کنیم و برایشان شایعه بسازیم. بعلاوه حسودی ممکن است باعث شود ما بهجای تلاش برای بهبود وضعیتمان، فقط به دستاوردهای دیگران حسادت کنیم و از خشم و درد به خود بپیچیم.
اگر از احساس حسادت خسته شدهاید و دلتان میخواهد از شر این احساس منفی رها شوید، پیشنهاد میکنم از راهحلهای زیر استفاده کنید.
چگونه حسادت را مدیریت کنید؟
- 1-تمرکز روی خود، بهجای تمرکز روی دیگران و مقایسه خود با آنها
هر وقت متوجه شدید دارید حسودی میکنید، آگاهانه افکار منفی خود را متوقف کنید. چند نفس عمیق بکشید تا انقباض عضلات بدنتان برطرف شود. چند بار شانههایتان را بالا و پایین بیندازید تا شانهها رها شود. بعد به نعمتهایی که در زندگی دارید، فکر کنید و بابتش سپاسگزاری کنید. به دستاوردهایتان فکر کنید. خوب است که دفترچه افتخار داشته باشید و هرگاه احساس کمبود میکنید، به دفترچه افتخار سربزنید و انرژی بگیرید و یا دفترچه سپاسگزاری داشته باشید تا نعمات زندگیتان را به خاطر بیاورید.
2- بابت شادی و موفقیت دیگران خوشحال شوید و تبریک بگویید.
اگر خبر خوشی شنیدید، بهجای سکوت و یا زخمزبان زدن، در تبریک گفتن و ابراز شادمانی، پیشقدم شوید. ممکن است دفعات اول، تبریک گفتن کار سادهای نباشد، ولی بهتدریج میآموزید که کلام مثبت و شیرین داشته باشید. یک ضربالمثل انگلیسی میگوید: fake it to make it
یعنی اگر الان رفتاری را بلد نیستی (یا صفت خوبی را نداری) به انجام آن رفتار (یا صفت خوب) وانمود کن، کمکم آن رفتار (یا صفت خوب) را میآموزی و مال خودت میکنی!
- 3-هدفگذاری، برنامهریزی و اقدام کنید.
بهجای تماشای زندگی دیگران و حسادت به دستاوردهایشان، به اهداف خودتان فکر کنید. هدفهایتان را بنویسید. برای رسیدن به آنها برنامهریزی کنید و آستین بالا بزنید و شروع به اقدام کنید. آنقدر سرتان را با کارهای خودتان شلوغ کنید که فرصت حسرت خوردن به زندگی دیگران را نداشته باشید. بعلاوه وقتی سه گانه "هدفگذاری-برنامه ریزی-اقدام" را در پیش بگیرید، بهزودی دستاوردهای خوبی کسب میکنید و به خودتان افتخار خواهید کرد.
4- به سلامتی خود رسیدگی کنید.
غذای سالم و بهاندازه بخورید، ورزش کنید. بهاندازه کافی بخوابید. گاهی اوقات حال ما خوب نیست، چون کمبود آهن، کلسیم، ویتامین دی داریم. از جسم خود بهخوبی مراقبت کنیم و جسممان را ارزشمند بدانیم.
شرایط زندگی خود را بپذیریم. وقتی شرایط خود را قبول کنیم، راحتتر میتوانیم از حسادت به دستاوردهای دیگران دست برداریم. برای مثال یکی پدر ندارد و مادرش با تنگدستی بچههایش را به سامان رسانده. یکی دیگر پدری ثروتمند دارد که در بازار مغازهای پررونق دارد. این دو نفر در 18 سالگی شرایط یکسان ندارند. فرض کنیم هر دو به تجارت علاقهمند هستند. اولی باید از پادویی و کارگری برای دیگران، کارش را شروع کند، ولی دومی در مغازه پدرش مشغول به کار میشود و با عزت و احترام کار میکند. بعد از دو سه سال پدرش یک مغازه برایش میخرد و او به رشد مالیاش ادامه میدهد. این دو نفر شروع یکسانی ندارند، ولی اگر اولی پشتکار داشته باشد و هدفمند جلو برود، شاید در پنجاهسالگی بتواند شرایطی مشابه با دومی برای خودش فراهم کند.
اگر اولی بپذیرد یتیم و بیپول است و تنها سرمایهاش، جوانی و پشتکارش است، میتواند بهخوبی کار کند و پول بسازد، ولی اگر بهجای پذیرش شرایطش، به پسر صاحب مغازه حسادت کند و غرق احساس دلسوزی برای خود شود، بهجایی نمیرسد.
حسادت معمولاً بهعنوان یک احساس منفی شناخته میشود و میدان دادن به آن، شادی و رضایت را از شما دور میکند، ولی شما میتوانید از طریقی مثبت از این احساس منفی استفاده کنید. تمرینی که در زیر معرفی میکنم، یکی از تمرینات خوب دوره ارزشمند بهترین سال زندگی است.
تمرین استفاده مثبت از حسادت:
- بنویسید به چه اشخاصی حسادت میکنید و به چیزی حسودی میکنید.
- یکی دو تا سه تا... بنویسید. هرچند تا موردی که موجب تحریک حسادت شما میشود. معمولاً ما یک نقطهضعف داریم و بابت همان یکی به افراد مختلف حسادت میکنیم.
- موردی که باعث حسودی شما میشود، نشان میدهد برای چه چیزی ارزش قائل هستید و چه کمبودی در زندگی دارید.
- حال بنویسید چطور میتوانید آن ارزش را به دست بیاورید و کمبودتان را برطرف کنید. این کار یعنی هدفگذاری! سه گانه هدفگذاری-برنامه ریزی-اقدام را در پیش بگیرید. بهاینترتیب وقتتان صرف رسیدن به هدفتان میشود. دیگر فرصت ندارید زندگی دیگران را زیر ذرهبین بگذارید. کمکم به هدفتان میرسید و کمبودتان برطرف میشود. همیشه به خاطر داشته باشید خودتان را با خودتان مقایسه کنید و نه با دیگران. توجه کنید نسبت به سال پیش، پنج سال پیش یا ده سال پیش چقدر پیشرفت کردهاید و از خود قدردانی کنید. پیشرفت میتواند از نظر مالی، شغلی، رشد فردی، مهارتهای هنری و... باشد.
شما حسود هستید؟ زیاد یا کم؟ معمولاً درباره چه چیزهایی حسودی میکنید؟
پانوشت: شکسپیر، نویسنده و نمایشنامه نویس معروف انگلیسی، در نمایشنامه اتللو درباره حسادت می گوید: از حسادت بترسید! دیو سبزچشمی است که به طعمه خویش می خندد.