سلام اناهیتای عزیزم
من بارها با نظرهای کوچک اتفاقات خوبی که برام افتاده رو برات گفتم اما وقتی فکر کردم دیدم شاید بهتر و مودبانه تر باش خدمت استادم ایمیل بزنم و همه رو خلاصه وار و یکجا بگم .
وقتی شروع کردم با توجه به اینکه رشته ام روانشناسی خیلیا گفتن حرفاش تکراری و بیخیال و حتی مسخره ام کردن اما من اونموقع پر از نفرت از خودم و بسیار داغون بودم برای همین شروع کردم ناگهان نمیدونم چی شد اما به یکباره حس کردم ارزش من فراتر از این حرفاس و به یک رابطه اشتباه که بارها تصمیم به قطعش گرفتم اما انجامش ندادم از ترس جدائی به یکباره و باشجاعت پایان دادم. بعد هم کاری رو که واقعا بیگاری بود و بسیار اعصاب خردکن بود با شجاعت گذاشتم کنار.یک کار پاره وقت پیدا کردم حقوقش چون دوروز بود در حد خرج و مخارج بود اما راضی بودم.یه مدت رها کردم درسها رو اما دوباره و با عزم بیشتر برگشتم تصمیم گرفتم مسئولیت زندگیم به عهده بگیرم برعکس همیشه سرم گرفتم بالا و گفتم همه اتفاقات بد زندگیم تقصیر خودم بوده نه خانواده و نه کس دیگه و خودم ساختم.و حالا میخوام جبران کنم.درسم رو که نیمه رها کرده بودم دوباره شروع کردم اگه خدا یاری کن امسال تمومش میکنم میخوام همه واحدایی رو که نیمه رها کردم رو یکساله سرجمع کنم و خلاص .
ارشد رو درحالی که همیشه ترس از کنکور و تنبلی نگذاشت سراغش برم شرکت کنم و دارم کلاس کنکور میرم.با کمک توفان فکریت یه کسب و کار برای خودم راه انداختم تازه اول راهم اما حالا میتونم بیمه بشم و پس انداز کنم.همونطور که یاد گرفتم ازت با عشق چسبیدم به کارم.مرکزی که من رو به خاطر مدرکم نخواست حالا
ظرف همین چندروز تعریفم رو از خیلیا شنیده و بهم درخواست کار داده که برم اونجا و گفت حتی اگه شد واسه یه روز بیا !!!
دارم سعی میکنم خودم دوست داشته باشم تنبلی رو بگذارم کنار و انگیزه هام قوی کنم.به طرز عجیبی دارم خیلی چیزا جذب میکنم در مسیر اهدافم.و این من و شگفت زده و حتی میترسونه اخ من فقط دوهفتس برگشتم و دوباره از اول شروع کردم.این همه تغییر!!!این همه اتفاق !!!
خیلی فکرا تو سرم.اینقد بهت اطمینان دارم که مطمئنم کتاب ازدواجت باز کنم عروس میشم!!!خریدمش و گذاشتمش برای بعد کنکور تا اون موقع دارم روی ترسهام کار میکنم و خیلیاش شناسایی کردم و در جهت رفعش دارم به کودک درونم میرسم و برنامه خرج کردنم رو مدلی که توصیه کردی میکنم .
ببخش طولانی شد و خیلی پرت و پلا از هم .
من سه هدف تا بهمن دارم.که نوشتم معدل 17 این ترم .
قبولی ارشد 92
و رسیدن به وزن 52و سالم و سرحال بودن
برامدعا کن در مسیر اهدافم پیش برم
ازت یک دنیا متشکرم که دنیایی زیباتر برام خلق کردی .
همانطور که دیدی من نام و شغل اصلی تو را برای حفظ امانت حذف کردم. مگر این که خودت بخواهی در سایت اعلام کنی. باعث افتخار من است که تو با مطالعه مطالب این سایت و استفاده از درس های "بهترین سال زندگی" شور و شوق و انگیزه بیشتری برای زندگی پیدا کرده ای و آدم موفق تر و موثرتری هستی.
می بوسمت، گیس گلابتون
سلام گیس گلابتون عزیز
من 1/07/91 ثبت کرده بودم ارزوم این بود که تا 1/03/92 با مردی که دوستش دارم دوستم داره و منو سرشار از لذت و شوق می کنه ازدواج کنم.خیلی عجیب اول بهمن 91 باهاش اشنا شدم هنوزم متعجبم من قبل از اشنایی با شما نا امید شده بودم فکر می کردم مرد رویاهام پیدا نمیشه بعد از اشنایی با شما و خوندن مطالب و کتاب ازدواج مثل اب خوردن اسان است خیلی سعی کردم معیارهام واقعی تر و اصولی باشن.به لطف خدا مراحل اشنایی ما خیلی سریع پیش رفت 29 اسفند عقد کردیم 24 مرداد هم عروسیمون بود.خدا رو شکر می کنم هم به خاطر همه نعمتهایی که بهم داده و هم اشنایی با شما و سایتتون.می دونم تازه اول راه هستم و هنوز کلی باید یاد بگیرم.میدونم الان باید "زندگی مثل عسل"رو بخونم و انجام بدم...خیلی دوستتون دارم بازم دعام کنین دوستان
شیوا
مبارکه مبارکه مبارکه
عزیزززززززززززززززمی
سلام گیس گلابتون عزیز
من زمانی که ثبت آرزوها رو روی سایت گذاشتید نوشتم من تا دی 92 با همسر مورد علاقه ام آشنا می شوم. درست شب 1 دی ماه خواستگاری به خانه ما آمد که مدتها آرزوی داشتنش رو داشتم و 25 شهریور شب ولادت امام رضا عقد کردیم و من به آرزوم رسیدم
گیس گلابتون جون یه پیغام برای کاربرای سایتت دارم اونم اینه که هیچ وقت برای ازدواج دیر نیست من خودم تو سن 33 سالگی بالاخره با مرد رویاهام ازدواج کردم و الان که به گذشته فکر می کنم می بینم ارزشش رو داشت این همه انتظار. من الان سرشار از انرژی مثبتم ، من خوشبخت خوشبختم . مرسی گیس گلابتون جونممممممممممم
الهام
هزاربار تبریک می گویم، هزاران بار. ممنونم که به من هم خبر دادی.