من دختری دانشجو هستم. خانواده من اجازه نمی دهد، کار کنم و از نظر مالی مستقل بشوم؟
گل من، اینجا که غیر از من و تو کسی نیست. بیا با هم روراست باشیم. آیا تو همیشه مطابق میل خانواده ات رفتار می کنی؟ آیا هرچه پدر و مادرت می گویند، انجام می دهی؟ هیچوقت زیرآبی نمی روی؟ کاری را انجام نمی دهی که می دانی مطابق سنت های خانواده ات نیست، ولی باور داری که زمانه عوض شده و باید به گونه ای دیگر رفتار کرد؟
خدا وکیلی، روزی چند بار زیرآبی می روی؟ آره ... دارم در مورد پیامک های زیرزیرکی، تلفن های یواشکی، قرارهای مخفیانه، چت کردن با آدم های غریبه، آرایش کردن دور از چشم والدین و برداشتن چادر و عقب گذاشتن روسری صحبت می کنم. خودمانیم کس دیگری که اینجا نیست.
چطور در این موارد حاضری ریسک کنی و کاری را انجام بدهی که هزاران بار به تو گفته اند: "نکن!" ولی وقتی نوبت به پول در آوردن می رسد، باد به غبغب می اندازی و می گویی: "بابام نمی ذاره!"
دختری دانشجو که خانواده اش در شهری دیگر زندگی می کنند، چند بار برای مشاوره پیش من آمد. تجربه های بدی را پشت سر گذاشته بود. با تعداد زیادی پسر آشنا شده و روابطی را تجربه کرده بود. با مردهای متاهل، بی بند و بار و بی تعهد سرو کار داشت. نمرات دانشگاهش افت شدیدی داشت و در معرض مشروط شدن بود. از لحاظ روحی هم بشدت اسیب دیده بود. در مدتی که ما داشتیم روی مشکلات او کار می کردیم، از او خواستم کاری پاره وقت برای خودش پیدا کند و هدف مالی تعیین کند.
با قیافه حق به جانب گفت:
- خانواده ام اجازه نمی دهد من کار کنم.
- خانواده ات اجازه می دهند با مرد متاهل بخوابی؟!!! مگر تو هر کاری که می کنی از خانواده ات اجازه می گیری و مطابق خواسته آنها رفتار می کنی؟
توجه داشته باشید که من نمی گویم شما بر علیه خانواده های خود طغیان کنید و کارهای خلاف میل شان را انجام بدهید. دارم می گویم که چرا یک بام دو هوا هستید؟ یک جا که به ضرر شماست، برخلاف دستورات خانواده عمل می کنید. جای دیگر که در دراز مدت به نفع شماست، اجازه خانواده را بهانه می کنید؟
کار کردن در دوران دانشجویی، باعث می شود از نظر شخصیتی قوی و کارآمد بشوید. بهانه را دور بریزید. برای پول درآوردن، مسئولیت قبول کنید. در کشورهای پیشرفته، دانشگاه بعضی از دانشجویان را بورسیه می کند، نه همه آنها را. یعنی بعضی از دانشجوها که نمرات عالی دارند، از همان ابتدای تحصیل، تحت پوشش دانشگاه قرار می گیرند تا حتما نبوغ آنها پرورش داده شود. اینجا ایران است. ما در همین شرایط داریم زندگی می کنیم. اگر هم کانادا بودیم، همه ما امکان استفاده از بورسیه را نداشتیم. در کانادا هم پس از فارغ تحصیلی، کار خوب مال کسی است که رزومه کاری داشته باشد. یعنی در مدت تعطیلات تابستانی کار کرده باشد و در فعالیت های خارج از درسی شرکت کرده باشد. کسی که فقط درس خوانده، از نظر کانادایی ها هم فرد مناسبی برای استخدام نیست.
کار عار نیست. کار کردن، فقط مال دخترهای فقیر نیست. کار، شرف است. کسب روزی حلال، پاداشی برابر عبادت دارد. این حرفها فقط مال مردها نیست. این حرفها برای همه آدمهاست. قرن بیست و یکم است. اگر می خواهید از مزایای یک زن قرن بیست و یکمی برخوردار باشید، افکار و رفتار قرن بیست و یکمی داشته باشید.
در ضمن کسب استقلال مالی، یک هدف دراز مدت است و سالها طول می کشد. یکمرتبه از نظر مالی مستقل نمی شوید. بلکه لازم است به عنوان یک انسان بالغ کم کم این مسیر را طی کنید. هرچه زودتر شروع کنید، به نفع تان است.
در مورد پسرها که دیگر هیچ نمی گویم. سکوت مطلق اختیار می کنم. به نظرم گفتن ندارد.