شغل ها به چهار دسته تقسیم می شوند:
الف) کارهایی که هم یاد گرفتن آنها دشوار است و هم انجام دادن آنها.
مثل حسابداری، وکالت، طبابت، ...
هیچکس این دسته کارها را خودبخود بلد نیست. برای آموختن آنها باید تلاش زیادی کنید و زمان فراوانی صرف نمایید. انجام دادن آنها آسان نیست و در طول زمان هم آسان نمی شود.
ب) کارهایی که یاد گرفتن آنها دشوار، ولی انجام دادن آنها آسان است.
مثل تایپ کردن، خلبانی، ...
برای یاد گرفتن این کارها باید حسابی تمرکز کنید و زمان بگذارید. ولی وقتی یاد گرفتید، بدون فکر کردن آنها را انجام می دهید. انجام این کارها بتدریج کسل کننده می شود.
ج) کارهایی که یاد گرفتن آنها آسان، ولی انجام آنها دشوار است.
مثل بیل زدن باغچه، شستن شیشه های پنجره، ظرف شستن،...
این کارها را بسادگی می شود یاد گرفت، ولی انجام دادن آنها طاقت فرساست.
د) کارهایی که هم یاد گرفتن آنها آسان است و هم انجام دادن آنها!
این دسته از کارها بقدری با استعدادهای شما هماهنگ هستند که به یاد نمی آورید چگونه آنها را یاد گرفته اید و چگونه انجام می دهید. از انجام دادن آنها خسته نمی شوید. حتی فکر کردن به این کارها شما را خوشحال و سرحال می کند.
این کاری است که شما باید انجام بدهید. این شغل ایده آل شماست!
در ایران بیش از صد هزار شغل وجود دارد. در هر جای دنیا شغل های زیادی وجود دارد. به جای این که به هر کاری که پیش آمد بپردازید، همیشه به شغل رویایی خود فکر کنید. آن را جستجو کنید و آن را بسازید.
البته منظورم این نیست که همین الان از شغل خود استعفا بدهید. خیر. اگر در حال حاضر به کاری مشغول هستید که آن را دوست ندارید، در این پست می توانید راهنمایی های خوبی پیدا کنید. ولی همیشه به شغل ایده آل خود فکر کنید و آن را مجسم بسازید. منتظر فرصت باشید و فرصت را قاپ بزنید.
اپرا وینفری، ثروتمندترین زن سیاهپوست آمریکا، عاشق گپ زدن با آدم هاست. او از راه گپ زدن با آدمها، ثروت خود را ساخته است! کوکو شانل عاشق ابداع لباس های عجیب و غریب برای خودش بود. او توانست مد لباس زنانه را بکلی تغییر بدهد و همه ما زنها را از شر لباس های متعدد و پیچیده و گن های سفت و سخت نجات بدهد. به علاوه ثروت عظیمی برای خودش ساخت. جولیا چایلد عاشق غذای فرانسوی بود. او کتاب آشپزی و کلاس آشپزی فرانسوی را در آمریکا برای زنان خانه دار به ارمغان برد و زندگی عالی رویایی برای خودش فراهم کرد. مارتا استوارت عاشق خانه داری است. او مجله و برنامه تلویزیونی مشهوری دارد و میلیاردها دلار پول درآورده است.
شما به چه چیزی خیلی علاقه مند هستید؟ چطور می توانید این علاقه مندی خود را به دنیا عرضه کنید که آدم های دیگر از این خدمت استفاده کنند و زندگی شان بهتر بشود؟ چطور می توانید این علاقه مندی خود را به درآمد تبدیل کنید؟
پی نوشت: البته منظورم این نیست که پزشک، وکیل، حسابدار، تایپیست، خلبان و و و نشوید. بلکه منظورم این است که اگر چنین شغل هایی دارید، ولی از آن خوب پول در نمی آورید یا از انجام آن لذت نمی برید، به خاطر آن است که این شغل مناسب شما نبوده است. پس در شغل خود گیر نکنید. فکر کنید که چه کاری را دوست دارید و مطمئن باشید می توانید از آن پول خوبی هم دربیاورید.
دوست من متخصص بیهوشی بود. هر روز به بهانه ای به سر کار نمی رفت. جراحان از دستش شاکی بودند، چون کارش را درست انجام نمی داد. وقتی بالاخره قید این کار را زد و کلاس یوگای خودش را افتتاح کرد ... بیایید و ببینید که چه وضعی دارد. چه از نظر مالی و چه از نظر روحی.