مقدمه کتاب
خلاصه بخش اول: حق ثروتمند شدن(نوشته والاس ویتل)
هر اندازه درباره فضیلت فقر گفته شود، واقعیت این است که امکان ندارد زندگی موفق و کاملی را تجربه کنید، مگر اینکه ثروتمند باشید. هیچکس نمیتواند به بلندای توانایی و استعداد خود دست بیابد مگر اینکه پول فراوانی داشته باشد. زیرا برای آشکار شدن تواناییها و استعدادها، لازم است معلمان و وسایل زیادی فراهم شود. اینها میسر نمیگردند مگر اینکه پول زیادی داشته باشید .
آدمی که مایل نباشد در وفور و نعمت زندگی کند، غیرطبیعی است. آدمی که مایل نباشد پول فراوانی برای فراهم کردن خواستههایش آنچه در اختیار داشته باشد غیرطبیعی است .
ما سه انگیزه برای زیستن داریم :
· ما برای جسم خود زندگی میکنیم .
· ما برای ذهن خود زندگی میکنیم
· و ما برای روح خود زندگی میکنیم .
جسم، ذهن و روح هرسه مهم و مقدس هستند. هیچیک بدتر یا بهتر از دیگری نیست .
هدف زندگی «رشد» است. در طول زندگی ما باید از نظر جسم، ذهن و روح «رشد» کنیم و ما باید آزاد باشیم که از نظر جسم، ذهن و روح رشد کنیم. این رشد میسر نیست مگر اینکه پول فراوانی داشته باشیم .
من در این کتاب درمورد کسب مقدار اندک پول صحبت نمیکنم. من نمیگویم با پولی اندک، رضایت داشته باشید و رشد کنید. خیر! هیچ انسانی نباید به پول کم راضی شود، وقتی میتواند پول فراوانی بسازد .
طبیعت سرشار از فراوانی است. هر انسانی حق دارد از زیبایی، تجمل، قدرت و رفاه برخوردار شود، بیآنکه احساس گناه کند. برای اینکه همه اینها را داشته باشید باید پول زیادی داشته باشید .
شما برای اینکه آن کسی باشید که میخواهید، باید وسایل زیادی را به خدمت بگیرید. برای استفاده از همه چیزهایی که برای موفقیت و خوشبختی نیاز دارید، باید پول فراوان داشته باشید و شما حق دارید موفق و خوشبخت باشید.
به همین دلیل «دانش ثروتمند شدن» اولین و مهمترین دانشی است که باید بیاموزید و به آن دست پیدا کنید .
برای مطالعه بخش بعدی مقاله لطفا کلیک کنید!
پی نوشت گیس گلابتون:
من تلویزیون نگاه نمیکنم. نه ایرانی و نه خارجی. چند روز پیش در خانهای مهمان بودم و مجبور شدم از ساعت هفت تا ده شب سه چهار تا سریال را پشت سر هم ببینم. داشتم بالا میآوردم. ساعت ده شب اجازه خوابیدن گرفتم.
مجبور شدم سریال «ستایش» را هم ببینم. آدم خوبه، فقیر و نادار بود و در محله پایین شهر زندگی میکرد. ولی چه خانواده پر محبتی. چقدر صفا در آن خانه فقیرانه موج میزد. آدم بده، پولش از پارو بالا میرفت و چه خانهای داشت و چه ماشینی، ولی در خشم و نفرت میپیچید و زن و بچههایش از دستش به عذاب بودند.
چرا این طرز فکر در ذهن مردم فرو میشود که آدمهای پولدار، آدمهای بد و بدرفتاری هستند؟ من به اندازه موهای سرم، آدم فقیر دزد، بیتربیت و بدرفتار میشناسم. آدمهایی که به هیچکس حتی زن و بچهشان رحم ندارند و به اندازه موهای سرم، آدمهای ثروتمند مودب، مهربان و خیر میشناسم.
مدارس و مساجد و حسینههای با پول چه کسی ساخته میشود؟
یادتان باشد پول به خودی خود «بد و شیطانی» نیست. ولی نگرانی و استیصال برای پول «بد و شیطانی» است. زیرا توجه آدم را از رحمت خدا برمی دارد و به کمبود متمرکز میکند. این یعنی «بد و شیطانی».