گام اول «چگونه مغناطیس پول شویم؟»

عالی بود. دوبار پشت سرهم این پست رو خوندم. مرسیییییییییی:*

عالی بود، و جالب اینکه میشه در تمام موارد دیگه هم تعمیمش داد، یعنی نه فقط برای افزایش درآمد.

عالی بود ممنون

گیس گلابتون عزیزم از روزی که این پست را گذاشتین هر روز دارم میخونمش سعی میکنم ملکه ذهنم بشه ولی انگار خیلی کار داره

مثل همیشه بی نظیر بود. این مبحث یکی از دغدغه های بزرگ من هست. فقط یه اشکالی وجود داره که من در قسمت پرسش و پاسخ براتون نوشتم و اونم اینه که من نمیتونم بصورت کپی از مطالب شما نت بردارم تا در لحظاتی که خونه هستم بتونم مرور کنم. چطور میتونم رونوشت داشته باشم از این مطالب. مثل همیشه بهتون گفتن که تحسین برانگیز هستید؟!!! بابت به اشتراک گذاشتنشون ممنونم

کاملا با نظر شمیم موافقم بینظیر بود.همیشه شادوثروتمند باشی.

نوشین جون از تعریفهایت سپاسگزارم. امکان کپی کردن مطلب نیست. ببخشید

بسیار عالی

این پست را خیلی دوست داشتم اما باید چند بار بخونمش. من از مطالبت واسه خودم خلاصه نویسی میکنم و یک دفترچه صورتی ( به یاد عشق ) دارم که همیشه دنبالمه . اما مطالب این پست را میخوام چند بار بخونم بعد نت بردارم. مرسی گیس گلاب

بلاخره پای من تنبل هم به این صفحه باز شد و این یعنی اوضاع روحی اسف ابر بوده که دنبال یه راهی برای حلش گشتم....همه ازت تعریف کردن پس تکرارش کمکی نمی کنه تا بدونی چقدر مطلبت واقعی و به جا بود...فقط همینو بگم مثالی که زدی جز به جزء زندگی من بود...دختر همیشه موفق در ظاهر اما دنبال راهی برای خوش گذرونی بیشتر.....مرسی چشممو باز کردی...از الان تا همیشه ازت ممنونم خواهر نازنینم

مطلب جالبی بود ولی اگر هیچ راهی واسه کپی کردنش نباشه که دنبالش می گردم:)پرینت اسکرین مشکل را حل می کند:)

من مشکل خودمو میدونم . من از مطرح شدن بحث پول خجالت میکشیدم! از اینکه به این موضوع فکر کنم به نظرم می اومد خیلی مادی ام .از اون ها که میگن پول برا من مهم نیس و اینا :)) خجالت میکشیدم به راههای پول دراوردن فکر کنم . بعد حالا بهتر شدم در مورد پول حرف میزنم. در مورد بی پولی!!! و مشکلات خودم و مردم و همه . واقع بین تر شدم . اما الانم خجالت میکشم مثلا به مدیرعاملم بگم که حقوقم 1 هفتم حق من نیس ... بعدم نمیدونم چطور میشه از صفر کار خودمو شرو کنم . خدا رو شکر تخصص خوبی دارم اما دلشو ندارم الان تو این وضعیت اقتصادی کار خودمو شرو کنم .از طرفی تازه دفاع کردم و سابقه کاری حدود 2 سال دارم و فکر میکنم هنوز ب اندازه کافی پخته نشدم که خودمو دفتر خودمو تاسیس کنم. نمیدونم . مطمئنا علتهای دیگه هم هست که من اینا رو تونستم پیدا کنم فعلا

اما من چیز منفی ندارم که مسئولیتشو گردن بگیرم.
من 2 مشکل اساسی دارم، که مسئولیتش پای من نیست:
1- درآمد کم همسر
2-عدم پرداخت پول من توسط کارفرما.

این 2 مشکل معضل 4 ساله منه.

کارم را بسیار دوست دارم. اگر حقوقم به موقع داده بشه و شوهرم درآمد معقول داشته باشه، من مشکلی ندارم. من مسئولیت چی رو باید قبول کنم؟

گیس گلابتون عزیزدربدترین شرایط روحی سایتت رو اتفاقی دیدم وحالا با عشق دارم مطالبش رو دنبال میکنم.من هم نمیدونم مشکلم روچطورحل کنم.درمورد درآمدکم همسرم که تصمیم گرفتم شیوه تقسیم درآمدبه 4روپیاده کنم.امامن مشکل بزرگتری دارم.ازکارم بیزار بودمحدود2سال پیش رهاش کردم.واز این بابت خوشحالم.اما دیگه نتونستم کارجدیدپیداکنم.الان 30سالم شده.واین منومدتهاست به افسردگی رسونده.نمیدونمچندماه دارم کلنجار میرم.برم دنیال یک کلاس؟اما من چی دوست دارم؟برم دنبال کار؟کارمناسبی که آرامشم رو(مثل مشاغل قبلی)بهم نزنه وبا این سن منو قبول کنن پیدا نمی کنم.دوست جدیدم،گیس گلابتون کمکم کن

عالی بود ممنون که در اختیار بقیه قرار دادید

سلام گلابتون عزيز
آيا مي شه اين مغناطيس رو به چيزاي ديگه هم تعميم داد؟ براي مثال من در مورد دوستيهام يه كم دچار مشكل شدم و همش احساس مي كنم كسي دوست نداره با من دوست باشه در صورتيكه قبلا اينجوري نبودم. جالبه هر چي تلاش مي نم بدتر سرخورده مي شهم. مي شه از اين متد استفاده كرد؟
چطوري مي تونم مستقيم با خود شما صحبت كنم يا تماس داشته باشم؟؟؟؟؟؟؟؟

با سلام وتشکر بسیار عالیست البته بایدتجربه کنم ویک نکته بسار جالب اینه که انگار از بچگی یاد می گیریم تمام اتفاقات ناجور را به گردن دیگران بیندازیم ولی با این احساس که درهمه موارد زندگی نقش خودم راببینم دریچه جدیدی به رویمان باز می شود انشاءالله بتوانیم با این روی کرد به صلح برسیم حق نگهدارتان

سلام من ازخیلی وقت پیش به این موضوع فکرمیکردم چندوقت پیش یه نمایندگی از یکی از بیمه ها گرفتم اما پدرم اجازه نداد که کارم روشروع کنم ومیگفت این شغل مناسب شان خانوادگی مانیست هرچی باهاش حرف زدم بی فایده بود واخرش نمایندگی روازم گرفتن الانم چند وقته میخوام یه تولیدی راه بندازم که بابام میگه اول ارشدت رو بخون بعد نمیدونم باید چیکار کنم پدرم به شغل دولتی فکرمیکنه اما من اصلا دوست ندارم کارمند دولت باشم درضمن میگه اگه الان کاری روشروع کنی درست وادامه نمیدی این دلیل دومشه موندم چیکارکنم

سلام.جالب بود.متشكرم

عزیزم اینجا نوشتین چه کارهایی باید انجام بدین تا پولدار شین ،همونارو انجام بدین،خب گیر منم همینه؟ چیکار کنم؟من کارم فروش تجهیزات تاسیسات و تهویه مطبوعه،براحتی میتونم پول درارم،ولی پروژه هامو در لحظه آخر ،جایی که همه چی اوکی شده یهو بی دلیل از دست میدم،چیکار کنم؟.

سلام منم دغدقم استارت زدنه نمی دونم اصلا باید از کجا شروع کنم؟ چکار کنم؟فقط میخوام تو خونه نباشم

سلام
من آخر اسفند کارم رو ترک کردم. همه میگن اشتباه کردی اما برام غیر قابل تحمل شده بود و حقوقم با همکارای دیگه ام خیلی اختلاف داشت برای همین با اینکه مدیرم راضی به رفتنم نبود اما من رو حرفم وایسادم حالا همه اش دارم فکر می کنم نکنه اشتباه کردم و اگه کار بهتر پیدا نکنم چی می شه. دعا کنید یه کار خوب پیدا کنم

سلام گیس گلابتون جونم خدا قوت دیروز تو نمایشگاه کتاب چگونه مغناطیس پول شویم دیدم وقتی اسم شما رو دیدم خیلی ذوق زده شدم یه احساس خوبی داشتم که شما رو میشناسم و کتاب و خریدم

سلام گیس گلابتون جان ممنون از مطلب خوبت ولی یه سوال دارم من لیسانس ریاضی دارم ولی الان بیکار هستم وهیچ درامدی ندارم کسی مثل من چطور میتونه پول جذب کنه؟من خیلی دوست دارم درامد داشته باشم ولی کاری پیدا نمیکنم!من باید برای جذب پول چیکار کنم؟ممنونم گیس گلابتون جون

سلام گیس گلایتون عزیز
من مادر 2 پسر 10 ساله و 3 ساله هستم در مورد تمرینات مغناطیس پول و آموزش آن به بچه ها هم در صورت امکان توضیحاتی بدید حالا که به ما تفکر پول گریزی القا شده چه کنیم تا بچه هامون با این تفکرات رشد نکنن ؟ ممنون از شما

منم بعد چندین بار خواندن این بخش تصمیم دارم اساسی تر دنبال کنم و مطمئنم نتیجه میگیرم.
1. پول زیادی ندارم ، چون دوست خوبی براش نیستم،تلاش مناسبی ندارم،مهیا نبودن بستر مناسب برای کارم و درد گردنم را عامل عدم تلاش میدانم،همیشه در حد گذر اموراتمون پول خواستم،مسئولیت و سهم خودم را برای کسب پول خیلیییییییییییییی کمتر از همسرم دانسته ام،روی یک گزینه مورد نظر تداوم نداشتم که نتیجه بگیرم،پولم را مدیریت نکرده ام و همیشه برای خرج کردنش راه پیدا کرده ام نه برای پس انداز کردنش و نه برای بیشتر کردنش
2.مسئول اصلی تمام موارد بالا خودم میباشم که فکر نشده عمل کرده ام و به دانسته های اندکم هم عمل نکرده ام.
3.با پول دوست شده و همیشه به فکر خواهم بود،4 حساب توانگری را به صورت مداوم و در هر وضع مالی ادامه خواهم داد،در زمینه کاریم تجربیات بیشتری بدست خواهم اورد و هر روز گامی به جلو خواهم داشت با رعایت پوزیشن درست و طی طول درمان و عدم تنش مشکل گردنم را حل خواهم نمود،در مورد راههای بازاریابی خواهم خواند و با جدیت بیشتری کارم را ادامه خواهم داد،رویاهایم را پر وبال داده و بیشتر بهش خواهم پرداخت.

بسیار عالی بود این مقاله رو بی نهایت دوست داشتم جزو کارایی بود که حین خوندنش کلی لذت بردم
بسیار کاربردی بود
ممنونم ازت
دلت شاد
تنتون سلامت

سلاممممم من دیروز فایل چگونه مغناطیس پول شویم رو خریدم و این تمرین و همون دیروز انجام دادم.
میدونم کلی مانع ذهنی دارم .کم کم دارم میرم جلو و تا اخر شهریور به خودم قول دادم ، و البته ابنجا به شما قول میدم ،روی این موضوعات کار کنم و هرروز براش وقت بذارم.
من خیلی جدی تلاش نکردم و همیشه به داشتن اندازه خرجهای روزمره قناعت کردم.در واقع جرات نکردم یا تنبلی کردم بیشتر بخوام.
دانسته هامو به روز نکردم
الان تصمیم گرفتم در کارم جدی تر و با انگیزه تر باشم.
یه دوره آموزشی رو هم شروع کردم.
برام دعا کنید و انرژیهای مثبتتونو برام بفرستین.
دوستتون دارممممممممم.
ممنون فرشته مهربونی که نقش مهمی در تغییرات این روزهای من داری .با همه وجودم سپاسگزارم

سلام . خیلی خوشحال شدم هر هفته قراره ده گام تا ثروت دنبال بشه . خیلی وقته دلم میخاد بخونمشون ولی همت نکردم. ممنو

سلام گيس گلابتون عزيزم.من يه عكس تو اينسا پيدا كردم كه روش دوشت نوشته"همين لحظه به فكر چي هستي؟" گذاشتم بك گرانده موبايلم و هر بار كه روشنش ميكنم و اين جمله رو ميبينم يوهو به خودم ميام ميبينم اووووه چه فكراي به درد نخوري و سريع متوقف ميكنم.البته الان خيلي بهتر شدم.

من میترسم خیلی خیلی پولدار بشوم . هر کی دیدم پولدار شده و حلال هم پولدار شده یک چیز مهم را از دست داده . سلامت جسم یا اعتبار خودیا ابروی خود را . دیدم پولدار شدن شراب خوار شدن . زن باز شدن . یاکه بیمار شدن . ضرب المثل وقتی دندان هست نان نیست وقتی نان هست دندان نیست.
دلیل بعدی میگم خب باید شوهر ادم از خود ادم پولدارتر باشه . پس تا اون پولدارتر از من نشه من با همین وضعیت برابر ادامه میدم
بعد خب کلا پول بیشتر یعنی زحمت بیشتر. خب زحمت بیشتر مال مرد هست نه زن . همین یک شیفت که کار میکنم بسه دیگه.
چون کار خونه و بچه داری هم باید زن انجام بده و مرد تقریبا در ایران دست کمک هست و وظیفه اصلی رو دوش زن هست.

من کار میدونم چکار کنم کار اضافه میشه عکاسی و طراحی و میدونم موفق میشم حتی اسم اتلیه رو انتخاب کردم شعار تبلیغی رو انتخاب کردم خیلی ایده دارم ولی همه اینها یعنی کل کل بیشتر با مردم با مشتری . واقعا از این کل کل در میرم . کار کردن با مشتری و حف و کلف کردن اعصاب میخواد.
اینا درست بشه من شروع میکنم.

1- من به اندازه ای که دوست دارم پول ندارم چون هر وقت خواستم برای پولدار شدن برنامه ریزی کنم در قدم آخر از "اقدام" ترسیدم و جرات نکردم وارد این بازی مهیج بشم.
2- نقش من واقعا زیاده هر چند عوامل بیرونی هم نقش مختصری ایفا کردند.
3- الان باید دنبال این باشم که از مهارتهایی که دارم برای کسب درآمد استفاده کنم.یکی اش اینکه زبانم خوبه
4- به روی چشم

سلام عزیزم متشکرم
مشکلی که من دارم اینه که خیلی به فکردیگرانم و انرژی برای خودم نمی مونه که بخوام در مورد احساسم به پول و موانع نرسیدنم به اون به نتیجه برسم تمام فکرم به خواهرم که هنوز ازدواج نکرده و برادرم که چطور می خواد مشکلی رو که بقیه براش درست کردن حل کنه ولی از تو ممنونم برای مهربانی هات

سلام خانوم دکتر
۱- من الان اونقدر که دلم میخواد پول ندارم چون تا قبل از این فکر میکردم همین قدر که از جانب پدر و مادر عزیزم بهم میرسه کافیه و واقعا بیش از اون دلم نمیخواست.
۲- کارهای موقتی هم که طی دوران دانشجویی کردم به منظور کسب تجربه و سابقه بود حتی یه بار نصف مبلغ قرارداد رو بهم دادن...هیچی نگفتم!
۳-الان دنبال چند تا کار که دوستشون هم دارم، هستم و امیدوارم شکل بگیره چون به هرحال همه ماجرا دست من نیست و یه مقدار وابسته به افراد دیگر است.

من ی مشکلی دارم
هر کسی را میبینم که موفق شده حداقل در دنیای اطرافم یا هنرپیشه ها و یا خیلی های دیگه یا حتی دوستم که میبینم چقدر توی کارش موفقه و پولدار همه و همه بستر مناسبی برای رشد داشتن همشون از نظر شرایط اقتصادی تامین بودن برای همین به جای مثلا توی سن بیست سالکی به جای داشتن دغدغه مالی
دنبال خلاقیت و یا تحصیل رشته مورد علاقه و یا کارکردن بودن این دغدغه منه هروقت کسی را میبینم که پولداره و ب ریشه یابی میکنم میبینم عه ی بابای پولدار داشته یا برادر پولدار که ساپورتش کرده ووووو
گیس گلابتون جان حتی در مورد خود شما این مصداق داره شما هم توی شرایطی رشد کردین که میتونستین این بالندگی را داشته باشین در زمانی که مثلا مادر من به خاطر داشتن ی لاک حسرت میخورده شما پدر مهندسی داشتین تا بتونین راحت و بی دغدغه درس بخونین و به اینجا برسین
نمیدونم خوب منظورمو رسوندم یا نه
من دنبال تایید این فکرم نیستم ولی این فکر عامل اصلی بازدارنده من برای پولدار شدنه

من 4 ساله سرکار میرم...حقوقم هم به نسبت خوبه...اما هیچوقت نتونستم پولی ذخیره کنم...هر ماه هرچقدر هم حقوقم بالا میره به همون نسبت خرجم هم بیشتر میشه انگاری...راستشو بخاید باور منفیم نسبت به پول ندارم..اتفاقا خیلیم پولدار بودنو دوس دارم..اما نمیدونم چرا نمیتونم پولمو ذخیره کنم...

گیس گلابتون عزیز
ممنون که این مقالات رو اپدیت کردید.خوشحالم یکبار دیگه همراه شما مطالب را می خوانم.
اما مسایل من
1.تصور منفی نسبت به پول و قانع به بودن به حداقل ها. چند ماه قبل، حتی جرات نداشتم ارزوی ثروت و پول بیشتر کنم!
۲.شغل نسبتا خوبی که داشتم رها کردم. با خواندن این مطلب،یادم امد چه حسی نسبت به شغلم داشتم:"این کار و همکاران موقتی هستند.من به زودی ازاین شهر خواهم رفت." و دقیقا همان شد.
فعلا همین را می دانم و توانسته ام گاهی ارزوی ثروت کنم.

در ضمن همواره مایل بودم بعد از ازدواج، شاغل نباشم و تامین معاش بر عهده همسرم باشد.(البته من همه مسیولیتهای منزل را پذیرفته ام)
حالا می فهمم چرا با وجودی که ظاهرا در جستجوی کارم و شرایط نسبتا خوبی هم دارم وضعیت شغلی و مالی مناسبی ندارم.

سلام و صبح به خیر
ممنون از پاسختون
امیدوارم ناراحتتون نکرده باشم چون قصدم واقعا این نبوده من فقط عامل اصلی و پررنگ بازماندگی ذهنی ام را گفتم .
من ده ساله کار میکنم ولی با همین تفکر نتونستم پس اندازی داشته باشم هر وقت پس انداز کردم به دو یا سه میلیون که رسید همشو خرج کردم یهو ی سفری پیش اومده یا مثلا الان میخوام ماشین ظرفشویی بخرم و پولم تموم میشه
کاری که میخوام بکنم اینه که اسم اوون ده نفرو در بیارم و زندیگهاشونو بخونم
ی حساب در بانک دیگری باز کنم پولمو توی اون بریزم بدون دسترسی وروی اون حساب وامی با بهره کم بگیرم

سلام.
ممنون از اینکه سخاوتمندانه دانسته ها تون رو با ما سهیم میشین.
موانع ذهنی من برای پولدار شدن:
- اول باید دکترام رو بگیرم، بعد هیئت علمی یا مدرس دانشگاه بشم.
- الان که درس دارم و پایان نامه، با یک بچه کوچک، زمانی برایم نمیماند برای کار. وگرنه قبلا دو کتاب ترجمه کرده و چاپ شده اند.
- در ایران رشته ی ما جایگاه خودش راندارد، وگرنه در دنیا جزو سه رشته پولساز دنیاست. و البته برنامه برای زندگی در خارج از کشور را داریم.
- محیط های اداری ایران را دوست ندارم، همسرم هم به غیر از تدریس، با کار دیگری در خارج از منزل موافقت نمیکند.
ولی
خیلی دوست دارم پولدار بشم، و نیت اصلیم برای پولدار شدن، سرپرستی تعدادی یتیم، و هدیه گرفتن برای خانواده ام، بدون در نظر گرفتن ملاحظات" پول همسر" است.

سلام گیس گلابتون عزیز
نقش من در کم پولی خودم اینه که به کاری که انجام می‌دم محکم نمی‌چسبم و بهترین تلاشم رو برای نتیجه گرفتن انجام نمی‌دم٬ فکر می‌کنم یه چیزی در اعماق وجودم هست که نمی‌ذاره همهء تلاشم رو بکنم که اگر احیانا موفق نشدم به خودم بگم که خب من همهء تلاشم رو نکردم٬‌اگه بهتر کار می‌کردم می‌شد.

سلام گیس گلابتون عزیز
من همیشه در تلاشم تا پولی رو که به دست میارم خرج کنم، پول خوبی به دستم میرسه اما اصولا بیشتر از پولی که به دستم می رسه خرج می کنم.
فکر میکنم مهمترین دلیلش این باشه که اطرافیان نزدیکم هر زمانی که پول دست من باشه یا براش برنامه ریزی میکنن و اگر با مخالفت من روبرو بشن بصورت بلا عوض قرض می گرند یا اونقدر دیر بهم بر میگردونن که دیگه ارزش سابق را نداره.
لطفا راهنمایی کنید.

۱- من واقعا هیچوقت فکر نمیکردم که پول اهمیتی داشته باشه و همچنین نگران این بودم که زیاد شدن پول دردسرهایی رو با خودش داشته باشه
۲- شاید باید کمی بیشتر آینده نگری میکردم و از پولی که داشتم بهتر استفاده میکردم هر چند کلا آدم ولخرج و زیاده خواهی نبودم ولی به نظرم زیاد به پول و سرمایه گذاری فکر نکردم
۳-دنبال راههایی باید باشم که درآمدم رو زیاد کتم و پول بیشتری به زندگیم وارد بشه

سلام من در دفترم یازده مورد را یادداشت کردم که مانع جذب ثروت و توانگریم بود که به طور خلاصه چند مورد انها را ذکر میکنم 1- از کودکی به من القا شده است که فقر مقدس است و ثروت پلید فقرا ادمهای شریفی هستند و ثروتمندان ظالم و بیدین و ... اگر خاطرات مستر همفر جاسوس انگلیسی را خوانده باشید کسی که وهابیت را پایه گذاری کرد یکی از اهداف استعمار انگلیس ترویج به ظاهر زهد و کناره گیری از دنیا بود و در باطن فقیر و ضعیف نگه داشتن مسلمانان بود تا قدرتی برای ایستادگی در مقابل ظلم استکبار نداشته باشند همونطور که همه مه میدانیم رسل گرامی اسلام در زمانی که در شعب ابی طالب در محاصره اقتصادی قرار گرفتند ثروت حضرت خدیجه و عمویشان ابی طالب بود که از ایشان و مسلمانان حمایت کرد در حالی که بزرگترین دشمن اسلام صهیونیست مردم خود یعنی قوم یهود را به کسب قدرت و ثروت تشویق و ترغیب میکند مسلمانها به کودکان خود در ستایش فقر و مذمت ثروت داستان سرایی میکنند غافل از انکه انچه در احادیث و روایات از ان نهی شده است دلبستگی و وابستگی به مادیات است نه کسب ثروت که این مورد در میان فقرا به خاطر ترس از دست دادن و بدست نیاوردن بیشتر است .

2-اگر ثروتمند شوم ممکن است اطرافیان مرا بخاطر ثروتم دوست داشته باشند نه خودم و ممکنه اطرافیانم ازم سواستفاده کنند. 3-ممکن است باعث شوم اطرافیانم حسرت بخورند یا به من حسادت کنند. 4-اگر ثروتمند شوم ممکن است همسرم سر خورده شود و اعتماد بنفسش را از دست بدهد و زندگی زناشوییم به خطر بیفتد مثل خیلی از زنانی که به خاطر رسیدن به استقلال مالی زندگی خوانوادگیشان از هم گسست (بعضی از این موارد را با چشم خود دیده ام و در مورد بعضی از دیگران شنیده ام

2-این مورد بستگی به نگرش خود من دارد اگر من ارزش وجودیم را بر اساس میزان داراییم قرار دهم این تفکر را به دیگران منتقل خواهم کرد پس میتوانم در کنار کسب ثروت روی ارزشهای اخلاقی خودم کار کنم و به دیگران نشان دهم ارزش وجودی من بر اساس معنویات است . اگر قصد من از کمک به اطرافیان کسب رضای الهی باشد کافی است و اگر انان نیتشون سو استفاده از من باشد مشکل خودشان است که من فقط میتوانم برایشان دعاکنم نیت انها از ارزش کار من نمیکاهد 3-اگر ثروتمند شوم حس کنجکاوی اطرافیان بر انگیخته میشود و بالاخره روزی دلیل ان را از من خواهند پرسید و وقتی انان مشتاق باشند منهم با کمال میل راز موفقیتم را به عزیزانم خواهم گفت و انان هم میتوانند در این مسیر قدم بگذارند.(وای چه حس خوبی داره) 4-از انجا که همسر من حامی من و رویاهایم میباشد و موثرترین فرد در پیشرفت و ترقی من می باشد موفقیت من در اصل موفقیت او میباشد . وبامشاهده موفقیت من او نیز انگیزه بیشتری پیدا کرده و به سرعت پله های ترقی را بالا میرود به طوری که مرا بر جای میگذارد و تحسین همگان را بر می انگیزد . زندگی مشترکی که در ان فقر و نداری حضور دارد هر چقدر هم که عشق و علاقه در ان وجود داشته باشد اسیب میبیند و چهره نازیبای فقر صورت زیبای عشق را الوده میکند .مردی که پول نداشته باشد اعتماد بنفس ندارد و در ابراز علاقه به همسر ضعیف عمل میکند چون پول و ثروت برای مردان ابزار قدرت محسوب میشود و زن هم دست و دلبازی مرد را نشانه علاقه او به خود میداند و اگر مرد نتواند نیازهای مادی او را بر اورده کند ناخود اگاه احساس میکند همسرش برایش ارزش قایل نیست و قدرش را نمیداند و روابط زوجین رو بسردی میگذارد بنایر این اسیبی که فقر به زندگی زناشویی افراد میزند بسیار بیشتر از اسیبی است که ممکن است ثروت زیاد به رابطه خانوادگی بزند.

ببخشید که نوشته هایم طولانی شد به این امید نوشتم تا بلکه بتوانم کمکی به دیگر دوستان نمایم برای من که درک این موارد بسیار شیرین و لذت بخش بود دوست داشتم دیگران را در این حس زیبا شریک نمایم .ممنون

5- ادمهای پولدار ادمهای نرمالی نیستند مانند بعضی افرادی که با انها برخورد کرده ام . خوب و بد نرمال و غیر نرمال در هر دو قشر فقیر و ثروتمند وجود دارد منتها به خاطر ذهنیت منفی ای که در مورد بدی ثروت و ثروتمندان از کودکی برای ما ترسیم کرده اند موارد منفی ای که از ثروتمندان میبینیم در نظرمان پر رنگتر و ماندگار تر میباشد مانند قشر مذهبی و متدین که بدیهای انها بیشتر بچشم می اید و در اخر هم تعمیم دادن میشود به دین و کل دینداران .

به بهانه ی اینکه دانشجوم و تمام هفته دانشگاهم و وقتی برام نمی مونه خودمو قانع می کردم که خب چاره ای ندارم مجبورم این طوری باشم دیگه! اما چن روزه هی میام و هی گام اولو می خونم و تصمیم گرفتم تا تمرینشو حل نکردم نرم گام بعدی! بالاخره به نتیجه رسیدم.
من تنبل و بی نظم بودم! ساعت خواب بسیار نامنظمی داشتم و اکثر اوقات کسل و بی حال بودم. تقصیرشم مینداختم گردن استادایی که جذاب درس نمیدن و آدم دلش نمیخاد بره سر کلاسشون و این یک عکس العمل ناخودآگاهه که سر کلاسا خوابم میاد!! این توجیه خیلی ابلهانه بود! من می تونستم سر اون کلاسا کلی استفاده کنم و به مهارتام اضافه کنم بالاخره یه روز یه جا به کارم می اومدن و حتی ممکن بود راهی برای کسب درآمد بشن!
من تا وقتی به حد مرگ نمی رسیدم آشپزی نمی کردم! خوب غذا نمی خوردم و خریدامو سر وقت انجام نمی دادم و مجبور می شدم یه عالمه هله هوله بخورم یا چیزایی که لازم دارمو به قیمت گرون تر از حالت عادی بخرم چون تو اضطرار می افتادم!
برا رابطه با دوستام وقتی در نظر نگرفته بودم و برای اینکه از گروه دوستی جا نمونم و تنها و بی دوست نشم (!)‌با اینکه نه غذای بیرونو دوست دارم نه وقت مناسب تفریح بود ولی می رفتم و غذایی که دوس ندارم و گرون و بی کیفیته رو می خوردم کلی هم خودمو سرزنش می کردم آخرم گرسنه بر می گشتم!(از کسایی که این نوشته رو می بینن خواهش می کنم پیشنهاداشونو بگن. به جز کافه و فست فود چه جایی هست که آدم با دوستاش بره تفریح؟! هر جا بره آخرش باید بره یه غذای بیرونی بخوره حتی پارک!)
من وقتی پولی رو جذب می کنم خیلی سریع تمومش می کنم و حسابم همیشه یویویی هست. چهار حساب توان گری رو اجرا نمی کنم چون می ترسم نتونم هزینه هامو مدیریت کنم و پولم برا تفریح کم بیاد(به علاوه هنوز نمی دونم بعضی چیزا تفریح حساب میشن یا ضروری؟ مثل همین ناهارای زوری که با دوستام می رفتم! یا شکلاتی که شب امتحان می خرم که جایزه بدم به خودم!)
خلاصه که فهمیدم اقدام اول اینه که خواب و غذامو منظم کنم تا بتونم تصمیمای بهتری بگیرم ان شاالله
از شما ممنونم به خاطر نوشته های خوبتون گیس گلابتون مهربان

سلام چطورمیتونم گامهای ده گانه مغناطیس پول رودانلودکنم؟

من درآمدم از پول تو جیبی بودش که پدرم بهم میدادن . به هرچی هم که میدادن راضی بودم و بیشتر نمی خواستم . چون معتقد بودم که بابا زحمت رو می کشه من دیگه نباید بهشون فشار بیارم . گاه وقتی که از پدرم برای رفع نیازم پول می خواستم و می گفت ندارم منم بیخیال موضوع می شدم . این تقصیر خودم بود که نمی تونستم سر خواستم وایستم و زود کوتاه میومدم و به هرچه قدرکه بهم میدادن راضی بودم .
قبل ازینکه ارشد قبول بشم درجایی مشغول به کار بودم که به خاطردانشگاه اومدم بیرون .به نظرم از لحاظ مالی کار اشتباهی که کردم این بود که دانشگاه رفتم و کار رو ول کردم حتی حاضر نشدم که سراغ یک کار نیمه وقت برم حتی یه کار سطح پایین چون که در سطح خودم این کارا رو نمیدیدم و یا این که میترسیدم دیگران انتقاد و مسخرم کنن .
از وقتی که پدرم خودش رو از پرداخت پول به من کشید کنار و مجبورا مادرم این مسئولیت رو پذیرفت به خودم اومدم و گفتم چرا مادرت که وظیفش نیست مسئولیت مالی تو رو بپذیره داره این کار رو می کنه ولی تو مسئولیت مالی خودت رو نمی تونی بپذیری . بنابراین شروع کردم به دنبال کارگشتن که هنوز یه کار ثابت پیدا نکردم ، اما گهگاهی پروژه دانشگاهی انجام دادم یا به واسطه کمک مادرم در مدرسه مراقب امتحان بچه ها بودم یا در انتخابات شرکت داشتم . هنوز هم دنبال کار ثابت هستم و تصمیم دارم مهارت هایی که دارم را تقویت کنم و مهارت های جدید هم آموزش ببینم تا بتوانم یک کار مناسب پیدا کنم . همینطور باید یاد بگیرم چگونه چیزی را درخواست کنم و روی خواستم بمونم و شاید هم باید جاه طلبیم رو زیاد کنم . البته اینم بگم یه ترسی هم تو انتخاب کار دارم می ترسم که نتونم از پس اون کار بربیام و بازخواست بشم ، این هم می تونه دلیلی باشه برای کار پیدا نکردنم .

سلام گیس گلابتون عزیزم فرشته مهربانم
من از امروز شروع کردم ب خوندن
مقاله هاتون در مورد پول
ممنونم بخاطر مقاله های عالیتون
سپاس

من تازه با سایتتون آشنا شدم واقعا عالیه. من تمرین رو انجام دادم خیلی خوب بود. خیلی دوستون دارم و از خدا ممنونم که شما رو سر راه زندگی من قرار داد از را دوره می بوسمت گیس گلابتون عزیزم.

آرزوی بهترینا رو برای شما دوست عزیزم دارم

سلام گیس گلابتون عزیز . حدودا 6 ماه پیش بود که شروع کردم به انجام این تمرینات . بهتون گفته بودم که می خواهم مهارت هایی روکه دارم رو تقویت کنم و یه کار خوب بدست بیارم . چند وقت بعد بود که یه کارنیمه وقت ( دو روز در هفته ) پیدا کردم که هر 3 ماه 400 هزار تومان حقوق بهم میدادن . یکم سختم بود بااین شرایط کار کردن چون نه اون حقوق ماهیانه ای که برای خودم تعیین کرده بودم روبدست میاوردم نه استقلال مالی ای که می خواستم. اما مدام به خودم می گفتم که توالان شغلی داری که مربوط به رشتت هستش ،یه حقوق ثابت داری که می تونی براش برنامه ریزی کنی ، داری تجربه کسب می کنی و کنارش به کلاس هایی میری که می تونه آینده شغلی بهتری برات به دست بیاره . خلاصه من تونستم همونطور که برنامه ریزی کرده بودم کاری مناسب پیدا کنم ولی هنوز مونده به اون حقوق ماهیانه ای که می خواستم برسم .
دوباره شروع کردم به انجام تمرینات ولی قبلش خواستم براتون بگم که تاثیر انجام این تمرینات رویه من تا به حال چه بودم و ازتون یک دنیا تشکر کنم .

سلام گیس گلابتون عزیز
منم اونقدری که دلم میخواد پول ندارم. وقتی دلایلش رو بررسی کردم به این نتیجه رسیدم که 1-خیلی ولخرجم.مخصوصا برای دوستان و همکارانم. مبلغ خیلی زیادی از پس اندازم روبصورت غیرمعقول صرف خوش گذرونی با اونها کردم.
2-یه دلیل دیگه ترسه . شایدم اعتماد به نفس پایین که جرات راه اندازی کسب و کار خودم رو ندارم.
3-توی محل کارم با کوچیکترین مشکل و پیشامدی زود جا میزنم. شاید رودرنجم. شاید اهل مبارزه با مشکلات نیستم.
4-هنوز مهارتهایی که لازم دارم رو ندارم.حتی تو رشته تحصیلیم
همه اینا هم تقصیر خوده خودمه .
پیش به سوی مغناطیس پول شدن.

طبق برنامه ریزی های بهمن و اسفند این ندا خانم ما امسال هم نیاز داره برای برنامه ریزی خرید " خونه مناسبتر " روی ثروت بیشتر ، جذب همسر هم کف و سلامتی فوکوس کنه !
تا چرخه مورد نظر بهتر و بهتر بچرخه !
بله :)
برای دو هدف بی ربط به این تاپیک
اول اومدم تمرین رو انجام دادم و اون فکر قدیمی احساس گناه درآمد بیشتر از پدر و اینا ... اما خب حس کردم خیلی رنگ باخته
درآمد فعلی من کافی نیست اما روند رشدم روند امیدوار کننده ایه و ازش راضی ام و میخوام سال 96 روند رشد دو سال گذشته رو حفظ کنم ! درآمد کل سالم رو امسال برابر با 83 میلیون تومان خالص در نظر گرفتم و در عین حال طی سال لازمه 40 میلیون تومان هم وام بگیرم و امیدوارم پایان سال با سپرده گذاری در سال 97 موفق به خرید خونه 80-90 متری در محله مورد نظرم بشم با توکل به خداوندگارم

سلام گیس گلابتون جان... یه پی دی افی رو سایت کتاب سبز برای دانلود گذاشته ، به اسم چگونه مغناطیس پول و ثروت شویم و نویسنده اش هم فردی به نام مجید جوادی هست و دقیقا همین نوشته های خود شماست ولی نه به اسم شما...میخواستم بدونم در جریان هستید؟

سلام بانو
ممنونم ازت

سلام گیس گلابتون عزیزم. من امروز این مقاله شما رو خوندم. من علی رغم این که ارشد مخابرات یه دانشگاه خوب مدرک گرفتم اما هم چنان بیش از سه سال هست که بیکارم. دوست دارم استخدام بشم اما پیگیریهام اصلا جواب نداده تا الان. به نظر شما این که من به شدت اصرار دارم توی رشته خودم و مرتبط با تحصیلاتم کار کنم و استخدام بشوم حتی در شرایطی که میبینم شاید استخدام ممکن نشه ایا یک مانع ذهنی من نیست و واقعا من باید چکار کنم برای یافتن شغل؟ ناگفته نمونه که من حتی توی سه سال بعد از فارغ التحصیلیم هم در پی بهبود دانش فنیم بودم. متشکرم از شما.

سلام گیس گلابتون عزیزم
گام اول ثروت را مطالعه نمودم
1.آیا این گامها مقدمه دارند؟
یعنی آیا نیاز هست قبل از شروع انجام گامها مقدمه ای انجام دهیم؟؟
2.هر گام طی چند روز انجام دهیم؟؟
فاصله گامها چقدر باشد؟؟

سلام.این مطلب عالی بود من همه مطالب سایت رو میخونم و دنبال میکنم.واقعا تصمیم گرفتم یه حرکتی برای زندگیم انجام بدم.خدا خیرتون بده خانوم دکتر

سلام گیسگلابتون عزیزم
من با تمرینای شما بهترین ازدواجو کردم و یک ماهه از جشن عروسیم‌میگذره دنبال کارو درآمد بودم اصلا نمیدونستم از کجا و چجوری شروع کنم که مقاله های شمارو دیدم الان گام اولو خوندم و تمرین هاشو انجام دادم دیدم که من انقد ادم فکری هستم که وقت کم میارم و همیشه از نظر جسمی خسته ام چون فکرم ۲۴ساعت درگیر مسائل الکیه همه رو یادداشت کردم اضافیارو سعی میکنم از ذهنم خارج کنم و برای باقی کارام برنانه ریختم دیدم اااااااخیش چقدر راحت شدم ؛چون من هرموقع سرکار میرفتم از شدت فکر و استرس انجام اونا(با اینکه کارای ارزشمندی نبودن) نمیتونستم دووم بیارم و سریع میومدم بیرون و اینکه خیلی به نظر دیگران اهمیت میدادم و کلا خجالت میکشیدم واسه مصاحبه برم یا رزومه بفرستم و کلا این طرز تفکر من همیشه باعث میشد بقیه هم در حقم ترحم کنن و مثل یه بچه باهام رفتار کنن که من ازینکار متنفر بودمو خیلی آسیب دیدم....
خلاصه الان خوشحالم که نزدیک دوساله با پیج شما اشنا شدم عاشقتم دوست دارم ممنونم که مقاله هاتونو رایگان در اختیار ما گذاشتید لطف بسیااااار بزرگیه خیلی بزرگ خدا ایشالا عوض اینکارای خوبتونو بده
یجا خوندم نوشته بودید بخاطر دیر ازدواج کردن بچه دار نشدید گیسگلابتون عزیزم ما همه بچه های شما هستیم شما مثل یه مادر مهربون میمونی پس شما بجای یک بچه هزاران دختر و پسر دارید....و اونارو دارید تربیت میکنید و راه درستو نشونشون میدید❤❤😘😘😘😍😍😍😍😍خیلی خیلی ازتون ممنونم زندگیو برام شیرین کردین🌷🌷🌷🌷🌷عاشقتم😍😘❤

سلام به گیس گلابتون عزیز و اعضای سایت
وقتی فکرش را می کنم تو زندگیم هیچوقت به پول اهمیت ندادم و دوستش نداشتم پس طبیعیه که پول ازم فراری باشه با وجود داشتن توانایی و اطلاعات و تخصص بالا تو چندین زمینه
وقتی داشتم کامنت دوستان را می خوندم متوجه شدم من از این که شرایط مالیم بهتر از پدر و مادرم باشه احساس گناه دارم ولی با خودم فکر کردم پدرم چون همیشه اولویت زندگیش حمایت از پدر و مادرش بوده با وجود این که خودش از نظر مالی در مضیقه بوده الان هم از بچه هاش توقع داره ازش حمایت کنند هر چند که خدا را شکر احتیاج انچنانی نداره و در حد نیاز و انتظارش تامین هستش
بنابراین به این نتیجه رسیدم اگر بتونم پول و ثروت فراوون را به زندگیم جذب کنم میتونم پدر و مادرم را خوشحال کنم و با حمایت مالی و... ازشون این حس خوب را بهشون اهدا کنم که جواب فداکاریها و از خودگذستگیهاشون را در حق پدر و مادرشون گرفتن
با این تصور خودم هم حس خوبی پیدا کردم و احساس سبکی بهم دست داد و لبخند را تو چهره خودم تصور می کنم
احساس می کنم که دیگه می تونم پول را دوست داشته باشم اونو دوست خوبی برای خودم بدونم اخه با با کمک اون میتونم رضایت و خوشحالی را به پدر و مادرم اهدا کنم و رضایت و لبخند خدا را مشاهده کنم
تصمیم گرفتم سال جدید رو جذب پول و ثروت کار کنم یکی از کارهایی که باید انجام بدم انجام تمرینات مغناطیس پول هستش
البته برای کسب پول و ثروت انگیزه های دیگه ای هم دارم راستش الگوی بانوی قهرمان من حضرت خدیجه سلام الله علیها هستند که تمام ثروت خودشون را در راه حفظ و ترویج اسلام هزینه کردند
امیدوارم که بتونم پا جای پا ایشان بگذارم

سلام
من ی دختر 22 سالم ک تویه رشته ی تجربی درس خوندم و دانشگاه دارم رشته ی مددکاری میخونم
فکر میکنم اگه تو انتخاب رشته ی دبیرستان یه رشته ی فنی انتخاب میکردم زودتر وارد بازار کار میشدم ، و اینکه من اصلا از رشته ی دانشگاهیم راضی نیستم دقیقا شبیه جوانا با اینکه ب شدت دانشجوی موفقی هستم رضایت قلبی ندارم و دلم میخواد هرچه سریع تر لیسانس بگیرم تا بتونم تو یه رشته ی مهندسی درس بخونم ، سابقه ی کار داشتم چند ماه فروشنده ی موفق بودم اپراتور موفق بودم ک تو همون محیط ب عنوان صندوق دار مشغول ب کار بودم
ولی هیچوقت راضی نبودم از شغل ک دارم از انتخابی ک کردم ، اعتماد ب نفسم خوبه ولی شاید کمال طلبم نمیدونم ....
فکر میکنم اگه ثابت تو یکی از همون شغلایی ک دوست نداتم میموندم میتونستم پس انداز خوبی داشته باشم
الان دارم فتوشاپ ب صورت کاراموز تو یه اتلیه کار میکنم و پیانو کلاس میرم تا بتونم تدریس کنم
ت یه گروه همیاران عضو شدم ک بتونم در اینده تو همین رشته ی مددکاری ک علاقه هم ندارم موفق باشم ،،، نمیدنم چیکار کنم واقعا الان دیگه
اهل پسندازم هستم
الان تو گام سوم هیچ پیشنهادی برا خودم ندارم
چیکار کنم!؟

سلام گیس گلابتون سخاوتمند ک مطالب مورد نیازمون رو ب رایگان در اختیار مون قرار میدید 😙
من متوجه شدم ک به چه دلیل پول کمی جذب میکنم، به دلیل موانع ذهنیم هست. ی تعدادشون رو شناسایی کردم ولی نمی‌دونم چ جوری باید رفع کنم 😯

اين تمرين براي من عالي بود ، اين روزها حس خيلي بدي نسبت به کارم پيدا کرده بودم و همين باعث شده بود که از عملکردم ناراضي باشن. وقتي اين تمرين و انجام دادم اول متوجه شدم که حد اقل تا 2 سال ديگه به اين کارم و درآمدش احتياج دارم پس بايد کارمو نگه دارم دوم متوجه شدم که احساس بدي که نسبت به کارم پيدا کردم باعث شده شرايطي به وجود بياد که حتي ممکن بود اخراج بشم ولي الان هم احساسم عاليه هم اينکه انگار روز اول کاريم و شروع کردم پر انرژي و خوشحال و از سردرگمي در اومدم و دقيقا ميدونم اين روزا بايد خرج و دخلم چه جور باشه

سلام گیس گلابتون عزیزم
میخواستم بدونم راه گرفتن طلب یا حقوق که داده نمیشه یا ماهها به تعویق میفته چی هست وقتی حتی با پیگیری و مذاکره هم نمیشه. من سر کار که میرم گاهی به این مساله ها بر میخورم. یه سری با دعوا گرفتم این سری هم اونقدر رفتم و اومدم، پیام دادم، تماس گرفتم، پیگیری کردم و نشد.. بیخیال موضوع شدم تا طرف هر موقع خواست واریز کنه!! این موانع نمیذاره حس خوب به کار و درآمد داشته باشم. از پول خوشم بیاد!! همش فکر میکنم دارم میرم بیگاری، پس چرا باید برم!! انگیزه از آدم با این موانع گرفته میشه
.
.
.
اینو بگم من از اونا بودم که تو ۹۰٪ موارد همه چی برام فراهم بوده نه از سرما لرزیدم نه ار گرما سوختم. همیشه خوراک و پوشاک و امکانات رفاهی فراهم بوده واسه همینه واسه پول خودمو به آب و آتیش نزدم ولی فکر میکنم لازمه آدم تو چرخه زندگی دستی داشته باشه، همش مصرف کننده، خوار و ضعیف نباشه، اصلا به قول خودتون ناهنجاری شخصیتیه که آدم وابسته باشه. من سال هاست کار میکنم ولی پول رو نمیتونم نگه دارم، مثل ماهی از دستم سر میخوره. گاهی حتی نمیتونم درارم چون یا نمیدن یا شغلم کم درامده. الان مشکل عمدم که باعث بی انگیزگیم شده مطالبه حق هست. واقعا باید چیکار کرد؟؟ قانون جذب چی میگه؟

یه سوال
کار من در ارتباط با مسائل اقتصادی و بالا و پایین شدن دلار هستش مثلا گاهی بخاطر عدم تعادل دلار ما اصلا کار نداریم،
بنظرتون این شرایطم نباید بندازیم گردن اقتصاد؟
یا مثلا تو اون شرایطم باز من باید یه راهی واسه افزایش درامد پیدا کنم؟
واقعا اینو متوجه نمیشم ممنونم از راهنماییتون♥️🥰😘😘😘😘😘

سلام گیس گلابتون جان
امیدوارم روزتون عالی و بخیر باشه
یه سوالی داشتم؛ به نظرتون این پول هایی که به صورت طولانی مدت مثلا یکساله تو بانک ها سرمایه گذاری میشه و بانک ۱۸ درصد سود میده، کار درستیه مصرف کردن این پول؟

بعد از ده سال دوباره اومدم خوندن گام‌های دهگانه را از سر بگیرم و خودم را ببرم زیر ذره‌بین. اول اومدم آغشته غم و شکست حرف بزنم که دیدی ده سال گذشت و هنوز بالا نرفتی؟ بعد متوجه شدم واقعا ناسپاسی است نادیده گرفتن اونهمه رویداد خوب مالی در این ده سال.
قید تدریس دانشگاه را اساسی زدم و تازه بعدش متوجه شدم که چقدر آن کاره نبودم
بدهی‌های از کارهای مفت رفته قبلی را وصول کردم
با طراحی اتاق بچه‌هایم و پذیرایی خانه خودم شروع به ساختن رزومه کردم و شهامت و مهارت را به این ترتیب بالا بردم
با آدم‌های مختلف ادراکات وارد گفتگو شدم و از آنها کمک خواستم و توانستم پروژه خوبی در بازسازی خانه بگیرم..
از طریق رضایت آن مشتری دو مشتری دیگر از اقوام همان جذب کردم
متوجه شدم که قبلا وقتی یکی از پروژه‌های اجرا حرف می‌زد خودم را مهیای کار نمیدیدم اما حالا می‌دیدم و پروژه‌ها یکی پس از دیگری آمدند
کتاب شعرم و کتاب فصل تحصیلی ما را چاپ کردم...اولی موند توی جعبه و خیلی کم دیده شد و فقط گاهی اهدا شد...چون حس می‌کردم من شاعر خیلی نباید جدی گرفته شود و از اعتبارم کم می‌کند. اما دومی را تبلیغ کردم و بعد از حدود یک سال به چاپ دوم رسید و ده ها بازخورد مثبت گرفت.
برای خودمون یک خونه باغ نسبتا پایدار و سبز طراحی کردم و ساختیم که خیلی از مواجهین تحسینش کردند.
سایت زدم پروژهایم را ارائه کردم و...قصه ادامه دارد.
با این حال پول کف حساب گاه هست و گاه نیست و این خیلی غمگین و شرمنده‌ام میکنه...
باید یادبگیرم سپاسگزار اتفاقهای خوب افتاده باشم و در عین حال بفهمم گیر این بی ثباتی در کجاست.

ممنون که هستی گیس گلابتون جانم.

من می خوام پولدار تر و مستقل تر بشم😉