سلام آناهیتا جان
لطفاً در رابطه با موضوع چگونه تشویق کردن و همراهی همسر برای پیدا کردن شغل مناسب راهنمایی کنید.
همسر من مدام میگه اینکه من سردرگمم و هنوز شغل درشانی ندارم تقصیر توئه. هر مرد موفقی زنش اونو به جایی رسونده و گفته برو سر چه شغلی!!!
دوست عزیز
در این مقاله درباره یافتن شغل مناسب مینویسم. ممنونم از پیشنهاد شما.
البته توجه داشته باشید پیدا کردن شغل مناسب شوهرتان، به عهده خود ایشان است، نه به عهده شما. مبادا احساس گناه کنید به خاطر اینکه شوهرتان هنوز نتوانسته شغل دلخواهش را پیدا کند. این طرز تفکر به خاطر شیوه مردسالاری است که در کشور ما حاکم است. بعضی از مردهای ایرانی، ازنظر فکری، نوجوان باقی مانده و به بلوغ فکری نرسیدهاند. آنها انتظار دارند از هر نظر، جسمی و فکری توسط زنان تر و خشک شوند. این مقصریابی و نداشتن شغل مناسب را گردن دیگران انداختن، رفتار غیرسازندهای است.
و اما مبحث شیرین «شغل مناسب»
من معتقدم هر چه زودتر و حتی از دوران نوجوانی مشغول به کار شوید و قدری پول دربیاورید. منظورم شغل تماموقت نیست. وظیفه اصلی یک نوجوان درس خواندن است، ولی در کنار درس خواندن، لازم است ورزش کند و با چند ساعت کار در هفته، کمی پولتوجیبی برای خودش دستوپا کند. خطابم به همه نوجوانان است، دختر و پسر ندارد. اگر تایپ کردن بلد هستید، چند صفحه تایپ کنید، اگر کار با فتوشاپ را بلدید، چند تا عکس را ویرایش کنید، بافتنی و خیاطیهای ساده، ساختن کارتپستالهای دستساز زیبا، نگهداری از خواهرزاده یا برادرزاده درازای دریافت مبلغی مختصر، ساختن و فروش زیورآلات ساده، تدریس خصوصی و ...
درباره شغل دوره نوجوانی، لازم نیست سختگیر باشید. هر شغلی که با چند ساعت کار بتواند قدری پول به جیبتان واریز کند، بهاندازه کافی خوب است. مشغول به کار شدن در دوره نوجوانی، علاوه بر تأمین پول جیبی، باعث میشود مشتریها را بشناسید و طرز رفتار مناسب با مشتری را یاد بگیرید. بهطورکلی بلوغ اجتماعی شما را تسهیل میکند.
در ایران پس از اتمام دبیرستان، بچهها مجبور میشوند هر طور شده خود را به دانشگاه برسانند. به همین دلیل ممکن است بدون شناخت و علاقه به رشته دانشگاهی، خود را مجبور کنند در رشتهای مشغول به تحصیل شوند. کاش میشد جوانان ما، مثل جوانان سایر کشورها، پس از اتمام دبیرستان، یک سالی با یک کولهپشتی بر دوش، سفر کنند و دنیا را ببینند. در طول این یک سال، هزینه زندگی و سفر را با پیشخدمتی و کارهای ساده دربیاورند. این یک سال وقفه میتواند سرنوشت یک جوان را بهکلی تغییر بدهد. استقلال روحی، آشنایی بدون واسطه با جامعه و شناخت علایق خود از دستاوردهای این یک سال وقفه هستند. متأسفانه در حال حاضر فرهنگ کشور ما چنین چیزی را برنمیتابد. من آرزو میکند بهزودی زود جوانان ایرانی تصمیم بگیرند از زیر بالوپر گرمونرم والدین بیرون بخزند و والدین ایرانی دست از کنترل گری بردارند و به فرزندانشان اجازه نفس کشیدن بدهند. الهی آمین!
وقتی وارد دانشگاه میشوید، چه به رشته تحصیلیتان علاقه دارید یا ندارید، بازهم مهمترین وظیفه شما درس خواندن است، ولی در کنار درس خواندن، حتماً یک کار پارهوقت پیدا کنید. اگر رشته تحصیلیتان را دوست دارید، سعی کنید کاری مرتبط با همان رشته پیدا کنید، حتی بهصورت رایگان. مثلاً اگر حقوق میخوانید، در دفتر یک وکیل، پادویی کنید! چای بریزید، زمین را جارو کنید، حتی مجانی کار کنید تا با محیط رشته تحصیلیتان آشنا شوید. من سال اول و دوم دانشگاه در اورژانس یک بیمارستان، تزریقات انجام میدادم، بدون دریافت پول.
اگر به این توصیهها عمل کنید، در هنگام فارغ تحصیل شدن از دانشگاه با مدرک کارشناسی، شما حدود هشت سال تجربه کاری و کسب درآمد دارید. خودتان را با جوان دیگری مقایسه کنید که تا هنگام کسب مدرک کارشناسی، حتی رختخوابش را خودش جمع نکرده است!
پس از اتمام تحصیل، بهسرعت مشغول به کار شوید، حتی اگر شغلتان با رشته تحصیلی شما هماهنگی نداشته باشد. آنچه مهم است کسب درآمد و آشنایی با محیط کار است.
یکی دو سال پس از فارغ تحصیلی و کار کردن در رشتههای مرتبط یا غیر مرتبط با تحصیلتان، وقتش هست بهصورت جدی به شغل ایده آلتان فکر کنید. در این هنگام شما تقریباً 25 ساله هستید. اگر تا به این زمان شناخت مناسبی از خودتان دارید، فبهاالمراد! با تکیه بر تجارب دهسالهتان میتوانید شغل مناسبی پیدا کنید، ولی اگر هنوز مسیر شغلیتان را نشناختهاید، میتوانید از آزمونهای روانشناسی کمک بگیرید. من آزمون هالند را پیشنهاد میکنم. شما میتوانید این آزمون را بهصورت رایگان و پولی در فضای اینترنت پیدا کنید و بر اساس علایق و مهارتهایتان، شغل مناسبتان را بشناسید. با در پیش گرفتن این مسیر، من آینده روشنی را برای شما پیشبینی میکنم.
اگر شخصی این مسیر را طی نکرده باشد، برای یافتن شغل مناسب، دشواریهایی خواهد داشت، زیرا محیط کار نمیشناسد، مشتری را نمیشناسد، نمیداند چطور با صاحبکار مماشات کند، خودش را هم نمیشناسد. راستش اگر تا سیسالگی هرگز شغلی نداشته، ممکن است نتواند با کار کردن خودش را هماهنگ کند. کسی که تا سیسالگی هرگز شغلی نداشته، لابد به طریقی ازنظر مالی حمایت میشود، مثلاً پدر یا همسر خرجش را میدهد. بعلاوه ممکن است نسبت به کار کردن، نظر خوبی نداشته باشد. برای مثال ممکن است فکر کند: خانمها نباید بیرون از خانه کار کنند، چون لطافت وجودیشان کم میشود، یا کار کردن مال کارگرها و فقراست، بابای من پولداره و باید خرج مرا بده! من مردهای چهلوچندساله میشناسم که در خانه پدر زندگی میکنند و از پدرشان پول جیبی میگیرند و با وقاحت میگویند: روحیه من برای کار کردن مناسب نیست!
خانمهای عزیز! با مردی که سربازی نرفته و شغلی ندارد، عقد نکنید! مرد باید ازنظر شغلی به ثبات نسبی برسد، بعد ازدواج کند. شما که مایل هستید با دوستپسرتان ازدواج کنید، اگر مسیر را درست طی کنید، ظرف کمتر از یک سال باید به ازدواج برسید. نباید سه سال، چهار سال، پنج سال، شش سال منتظر تصمیم دوستپسرتان بمانید. (مسیر درست تبدیل دوستی به ازدواج را در فوق سری قدمبهقدم گفتهام) به همین دلیل اگر شما آمادگی برای ازدواج دارید، نباید با پسری که هنوز دانشجو است، سربازی نرفته و شغلی ندارد، دوست شوید! بعد هرروز حرص بخورید که سنم داره بالا میره و پسره هنوز آمادگی شغلی و مالی ازدواج نداره!
فرض میکنم به هر دلیلی شما از دوران نوجوانی مشغول به کار نشدید و حالا به هر دلیلی مایل هستید شاغل شوید و درآمد کسب کنید. اول اینکه اگر تابهحال هیچ شغلی نداشتید، کسبوکار شخصی راه نیندازید که متضرر میشوید. حتماً برای یک نفر دیگر کار کنید. هر کارآفرین موفقی دستکم پنج شش سال برای یک نفر دیگر کار کرده است تا چموخم کار دستش بیاید.
اگر همینالان پول لازم هستید، راستی راستی پول لازم هستید، آگهیهای روزنامه و کانالهای تلگرامی را ببینید و کاری پیدا کنید. حتیالامکان محل کار نزدیک خانه باشد تا مجبور نشوید برای رفتوآمد کلی هزینه کنید. وقتی آدم پول لازم است، شرایط کار را میپذیرد و کار میکند. پول لازم یعنی فردی لنگ پول خوردوخوراکش است.
اگر پول لازم نیستید یا خیلی تحتفشار مالی قرار ندارید، با استفاده از آزمون هالند معلوم کنید چه شغلی برای شما مناسبتر است و همان شغل را جستجو کنید. وقتی سقفی بالای سرتان هست، شکمتان سیر است، سالی چند دست لباس هم به دستتان میرسد، برای کار کردن خرده بینتر و حساستر خواهید بود و ممکن است به هر ناملایمتی، شغلتان را رها کنید. پس لازم است هدف شغلی خود را بهخوبی تعیین کنید تا بتوانید از پس مشکلات صاحبکار، مشتریها و خود شغل برآیید.
به دوستی که سؤال بالا را پرسیده، پیشنهاد میکنم همسرتان آزمون هالند را انجام بدهد و شغل دلخواهش را تعیین کند. آزمونهای دیگری غیر از هالند برای تعیین مسیر شغلی وجود دارد، ولی هالند یکی از بهترینهاست. در ضمن، لابد همسرتان کمک مالی دارد و زندگیاش کموبیش تأمین است که هنوز شغل مناسبش را نیافته.
حالا نوبت عزیزان خواننده است: آیا این مقاله جواب سؤالهایتان را درباره پیدا کردن شغل مناسب داد؟ آیا هنوز سؤالی بیپاسخی در ذهنتان است؟ آیا شما راهنمایی و توصیهای درزمینهٔ یافتن شغل مناسب برای سایر دوستان دارید؟ منتظر کامنت های خوب شما هستم.