اکثر مردم نسبت به پول جوری رفتار می کنند که گویا مست و ناهشیار هستند. عاشق پول هستند و می خواهند پول زیادی داشته باشند، ولی در عین حال از پول متنفرند و آن را به سرعت دور می ریزند یا اجازه می دهند سرشان کلاه گذاشته شود. از طرفی از فقر می ترسند و از طرف دیگر از پولدارها نفرت دارند. وقتی پول دارند، خوش و سرمست هستند و ولخرجی می کنند. وقتی بی پول هستند، احساس بی ارزشی می کنند و خود را به باد سرزنش می گیرند و سخت ترین ریاضت ها و گرسنگی ها را به خود می دهند. گویا پول ماده مخدر است که داشتن آن نشئگی و سرمستی می دهد و نداشتن آن رنج و درد و حرمان.
وقتی بدانیم مشکلات مالی ما به خاطر ناآگاهی و ناهشیاری خودمان ایجاد شده است، بهتر می توانیم مسائل خود را حل کنیم. بیایید نگاهی با رفتار خود با پول بیندازیم، شاید که هشیار شویم.
ناهشیاران مالی به پنج دسته تقسیم می شوند:
معتادان به فقر
معتادان به خرید
معتادان به خیال یکشبه پولدار شدن
معتادان به کار
همدستان ناهشیاران مالی
معتادان به فقر: این دسته از افراد نداری و بی پولی را فضیلت می دانند. به تنگی معیشت خود افتخار می کنند. باور دارند که دست تنگی آنها به خاطر حلال بودن روزی و دست پاکی آنهاست. به پوشیدن لباس کهنه و کفش پاره خود می بالند و خود را فداکار و ایثارگر می دانند.
این دسته افراد باید با معنای مثبت ثروت و پول آشتی کنند. خود را شایسته آسایش و رفاه بدانند. وگرنه همیشه در فقر باقی خواهند ماند.
معتادان به خرید: این دسته افراد نمی توانند در مقابل خرید کردن و پول خرج کردن مقاومت کنند. همیشه در حال پرسه زدن در پاساژها و خریدن هستند. خرید کردن باعث شادی و کاهش اضطراب آنها می شود.
این دسته افراد باید از مراکز خرید دور بمانند و راهی برای کاهش اضطراب و شاد کردن خود، غیر از خرید کردن بیابند. وگرنه اگر گنج قارون هم داشته باشند، بسرعت به باد خواهند داد.
معتادان به خیال یکشبه پولدار شدن: این افراد نمی خواهند قبول کنند که راه ثروت و امنیت مالی، راهی طولانی است. برای ساختن یک کسب و کار باید پشتکار و فداکاری داشت. برای پس انداز کردن باید از بسیاری خواسته ها گذشت. این افراد همیشه دنبال راه های میانبر پولدار شدن هستند و حوصله فداکاری و پشتکار ندارند. همین الان می خواهند، زیاد هم می خواهند.
این دسته افراد باید با مفهوم پشتکار و فداکاری برای رسیدن به استقلال مالی آشنا شوند.
معتادان به کار: این افراد به دنبال پول درآوردن نیستند، بلکه می خواهند ساعات بیشتری کار کنند. این افراد شغل خوبی دارند، درآمد خوبی هم دارند، ولی ثروتمند نیستند. از نظر آنها درآمد زیاد یعنی بیشتر کار کردن و این یعنی از خانواده دور شدن، در شهرهای دوردست کار کردن و در شرایط دشوار زیستن. این نوع زندگی از زندگی در رفاه و ثروت بسیار دور است.
این دسته افراد باید راه های کسب درآمد انفعالی را بیاموزند و یاد بگیرند که زندگی ثروتمندانه یعنی زندگی کردن به شکلی که دوست دارید و در کنار افرادی که به آنها علاقه مند هستید.
همدستان ناهشیاران مالی: یک عده همدست ناهشیاران مالی هستند. یعنی کار می کنند و پول درمی آورند تا یک معتاد به خرید، خرج کند و آتش به پول بزند. مردی که از صبح تا شب کار می کند و همسرش باز هم پول می خواهد و او را شرمنده می کند، مادری تنها که خود را به آب و آتش می زند تا فرزندش گران ترین و جدیدترین تابلت را داشته باشد، هر دو همدستان ناهشیاران مالی هستند. زیرا خود هم ناهشیارند. خود را زیر بار کار و قرض خرد می کنند و اجازه می دهند که از آنها سوءاستفاده شود.
این عده باید همدستی خود را با ناهشیاران مالی درک کنند. از آنها فاصله بگیرند واجازه سوءاستفاده از خود را به آنها ندهند.
شما جزو کدام دسته از ناهشیاران مالی هستید؟
من معتاد به فقر و معتاد به کار و همدست ناهشیار مالی بودم. هم اکنون آگاهانه از ناهشیاری خود فاصله می گیرم.
این نوشته خلاصه ای از کتاب "هشیاری مالی" نوشته جولیا کامرون است.