اگر میخواهید با مردی صاحب فرزند ازدواج کنید، این پنج نکته را جدی بگیرید :
۱ - اگر با مردی آشنا شدید که فرزند دارد، سه جلسه با او بیرون بروید و پس از آن تقاضا کنید فرزندش را ببینید. اگر آقا نمیخواهد شما فرزندش را ببینید، مطمئن باشید که برنامه درازمدتی برای شما ندارد .
۲ - حتماً برای فرزند جدیدتان هدیه بخرید، یک هدیه عالی. میتوانید با یک جعبه شکلات شروع کنید و در ملاقات اول از زیر زبان او بکشید، چه میخواهد. دفعه بعد برای او آن هدیه اصلی را بخرید. نیازی به اجازه گرفتن از پدر نیست .
۳ - قبل از ازدواج درباره تمام امور مهم، صحبت و مذاکره کنید. توافقات خود را بنویسید و زیر آن امضا کنید. این تعهدات سندیت محضری ندارد ولی وقتی پایین آن را امضا میکنید، دیگر فقط باد هوا نیست. آدمی که بیفکر حرفی روی هوا میپراند، به وقت امضای این تعهدنامه دست و دلش میلرزد و فرصت فکر کردن میخواهد، چانه میزند. ولی وعدههای شفاهی میتواند توخالی باشد. برای مثال اگر تمایل دارید فرزند داشته باشید، این مطلب را بنویسید و امضا بگیرید .
۴ - اگر در دوره آشنایی متوجه شدید، پدر و فرزند زیادی به یکدیگر وابسته هستند، از خیر این ازدواج بگذرید. زیرا آن آقا و فرزندش با هم جفت و جور هستند و شما همیشه احساس زیادی بودن خواهید کرد. احساس زیادی بودن، احساس بسیار بدی است. درد و رنجی که تجربه خواهید کرد، بیش از لذت ازدواج است .
من یک مادر ناتنی را میشناسم که باید در صندلی پشت اتومبیل بنشیند چون صندلی کنار راننده به دخترخواندهاش تعلق دارد و آن دختر، عزیز دل پدر است. عزیز دل پدر باش نازنینم، ولی یک همسر، رئیس مونث خانه است. صندلی بغل راننده مال اوست. وقتی با یک مادرناتنی اینطوری رفتار میشود، باید قدیس باشد که نسبت به آن کودک احساس عشق و محبت کند .
وقتی میبینید میزان وابستگی پدر و فرزند از حد اعتدال رد شده، فکر نکنید قرار است بعد از ازدواج رابطه آن دو را معتدل کنید. این کار وظیفه شما نیست. بلکه وظیفه خود آن آقاست. اگر او نمیخواهد رابطه متعادلی داشته باشد، شما نمیتوانید رابطه را متعادل کنید. رها کنید و بروید. برای آنها هم دعا کنید .
یک سرنخ: اگر پیش از ازدواج سر فرزند با همسرتان دعوایتان میشود، مطمئن باشید با ازدواج پرخطری روبرو هستید. یکی از شما تصویر درستی از جایگاه فرزند در خانواده آینده ندارد. متاسفانه بعضی اوقات پدر فرزند اینطور است. چنین مردانی ارزش فداکاری شما را نمیدانند. از آنها بگذرید . شاید هم شما وظایف خود را در مورد فرزندخواندهتان نمیدانید. حتما مشورت بگیرید. چشم بسته وارد یک ازدواج پردردسر نشوید.
۵ - با مردی ازدواج کنید که بیش از دو سال از طلاق رسمی او گذشته باشد. دقت کنید که آیا او همسر خود را بخشیده یا هنوز نسبت به او پر از خشم و نفرت است؟ توجه کنید آیا سهم خود را در طلاق دیده است یا همه تقصیرات را متوجه همسر سابقش میداند؟
با یک بررسی ساده متوجه میشویم در همه طلاقها هر دو طرف اشتباهاتی مرتکب شدهاند و فقط یکی از آنها مقصر نیست. اگر مردی از اشتباهات خود درس نگرفته باشد، در ازدواج دوم هم شکست خواهد خورد .
من همیشه میگویم ازدواج مثل شنا در دریاست. اگر شنا (همسرداری) بدانید میتوانید از توفانها عبور کنید. اگر شنا (همسرداری) ندانید در دریای ازدواج غرق میشوید و یا کشان کشان خود را از ورطه بیرون میکشید و به خود میگویید: «دریای خوبی نبود! باید دریای بهتری پیدا کنم.» اگر شنا (همسرداری) را نیاموزید، همه دریاها خطرناک هستند . توجه کنید و ببینید آیا همسر آیندهتان از اشتباهات قبلی خود پند گرفته است؟