• من و همسرم ماهی یک بار سر فرزندان او دعوا میکنیم. با اینکه فرزندان او هر دو ازدواج کردهاند و سر خانه زندگی خودشان هستند، ولی ما ماهی یکبار دعوا میکنیم.
• دختر همسرم پیش مادرش زندگی میکند. ولی تمام تعطیلات پیش ماست. هر وقت سر و کله او پیدا میشود، من و همسرم به جان هم میافتیم و بشدت دعوا میکنیم.
• من و همسرم همدیگر را عاشقانه دوست داریم. در مورد همه چیز تفاهم داریم. تنها موردی که باعث دعوا و مرافعه ما میشود، پسر اوست. ما تقریبا هر هفته به خاطر فرزند او، دعوای سختی داریم.
این داستانی است که بیشتر مادران ناتنی برای من تعریف میکنند: دعوا سر فرزندان شوهر. جالب اینکه مادران ناتنی احساس گناه میکنند.
چرا این دعواها اتفاق میافتد؟
چطور جلوی این دعواها را بگیریم؟
راستش بعضی بچهها بین پدران و مادران ناتنی (یا مادران و پدران ناتنی) دعوا راه میاندازند و از این کار لذت میبرند! فرق نمیکند آنها پنج ساله هستند، پانزده ساله هستند یا بیست و پنج ساله و یا حتی سی و پنج ساله! بعضی از آنها بین همسران دعوا راه میاندازند. چرا؟ نمیدانم!
همانطور که میدانید دکتر باربارا دی آنجلیس فرزند طلاق بوده و همراه مادر و پدرناتنیاش زندگی میکرده است. او اعتراف میکند از دوازده سالگی تا نوزده سالگی به مدت هفت سال، تمام تلاشش را کرده که مادرش را از پدرناتنیاش جدا کند. بالاخره در نوزده سالگی که از فتنهگریهایش حاصلی بدست نیاورده، به حالت قهر خانه را ترک کرده است. شاید میخواسته این بار با عذاب وجدان، مادرش را وادار به جدایی کند. الان او خدا را شکر میکند که مادر و پدرناتنیاش فریب بازیهای او را نخوردند. او از اینکه مادرش در دوران پیری، همسر و همدم دارد، خوشحال است. ولی در دوران کودکی چه شیطانی به جلدش میرفته؟ خودش هم نمیداند.
بهرحال! مهم نیست چرا بچهها چنین کاری میکنند، مهم این است که شما بچه نباشید! شما بازیچه دست یک بچه نشوید. منظورم از بچه، سن و سال نیست. منظورم از بچه، کسی است که عقلش به اندازه یک بچه است. این آدم ممکن است بیست ساله یا شصت ساله باشد، ولی رشد عقلیاش به اندازه یک بچه پنج ساله باشد.
فرزندان همسرتان باعث میشوند شما با همسرتان دعوا کنید؟
خب... این نقشه آنهاست. شما میتوانید تصمیم بگیرید این نقشه را اجرا نکنید. به همین راحتی.
1- یک قلم و کاغذ بردارید و در مورد آخرین دعوا بنویسید.
2- چی شد که دلخور شدید؟
3- چه گفتید؟ چه کردید؟
4- همسرتان چه گفت و چه کرد؟
5- چطوری دعوا کردید؟
6- دعوای قبلی چه بود؟
7- دعوای قبلتر چی؟
8- آیا الگوی مشابهی وجود دارد؟
آفرین! حالا که الگوی دعوای خود را شناختید، نوبت برنامه ریزی است:
9- سناریوی همان دعوای قدیمی را بنویسید، ولی این بار بنویسید بهتر بود چه میگفتید؟ بهتر بود چه میکردید؟
و برای اطلاعات کاملتر پیشنهاد میکنم خداحافظ خشم! را تهیه کنید. خداحافظ خشم! هزینه نیست، بلکه سرمایه گذاری برای ازدواج موفق است. شما ماهی یک بار دعوای تکراری دارید، پس لازم است یاد بگیرید خود را از این غوغا بیرون بکشید. لازم است مدیریت خشم را بخوبی یاد بگیرید. قرار نیست بازیچه دست بچه بشوید.
خداحافظ خشم! راهنمای قدم به قدم مدیریت خشم و زندگی در آرامش