هیچکس برای بهترین مادرناتنی دنیا بودن به شما جایزه نمیدهد ! چنین انتظاری نداشته باشید، زیرا انتظاری عبث است و شما را خسته و دلزده خواهد کرد. شما با مردی صاحب فرزند ازدواج کردهاید، زیرا آن مرد را دوست داشتید و تصور میکردید زندگی در کنار او شیرینتر از زندگی به تنهایی است. او صاحب فرزند بوده و شما قبول کردهاید، برای دوست داشتن این مرد و زندگی در کنار او قرار است فرزند (فرزندانش) را بپذیرید. همین!
شما برای جایزه گرفتن، مادرناتنی شدن را انتخاب نکردهاید.
شما این فرزند را ۹ ماه در جسم خود پرورش ندادهاید
شما او را به دنیا نیاوردهاید
شما لذت اولین لبخند او، اولین دندان او، اولین قدم برداشتن او، اولین کلمهای که به زبان آورده، اولین... اولین... اولینهای او را نچشیدهاید
شما او را تربیت نکردهاید و شاید با بسیاری از موارد تربیتی او موافق نباشید
ولی قرار است او را بپذیرید
دقت کنید من ننوشتم: قرار است او را دوست بدارید، بلکه نوشتم: او را بپذیرید.
دوست داشتن، شکلی از احساس است. احساسات در اختیار ما قرار ندارند. ما نمیتوانیم به خودمان فرمان بدهیم کسی را دوست داشته باشیم یا نداشته باشیم. به علاوه شاید دوست داشتن یک فرزند ناتنی بدقلق، بدادا و ناشاد کار آسانی نباشد. شاید شما به طور کلی بچهها و نوجوانان را دوست داشته باشید، ولی وقتی قرار است مادر ناتنی فرزندی بشوید، بفهمید دوست داشتن این کودک یا نوجوان چقدر دشوار است.
شما مجبور نیستید فرزند ناتنی خود را «دوست» داشته باشید، زیرا نمیتوانید احساسات خود را «مجبور» کنید. ولی شما میتوانید رفتار خود را کنترل کنید. مبادا بشنوم بگویید: نمیتوانم رفتار خودم را کنترل کنمها! هر انسان باشعور و فهمیدهای میتواند رفتار خود را کنترل کند. بویژه در مقابل یک کودک یا نوجوان.
شما خوانندههای سایت گیس گلابتون با خوانندههای همه سایتهای دیگر متفاوت هستید. شما باور دارید مسئول زندگی و شادی خود هستید. شما فرهیختهاید. شما تصمیم دارید راننده اتوبوس زندگی خود باشید و با مطالعه این سایت دارید مهارتهای لازم را کسب میکنید. پس بیان جمله «نمیتوانم رفتارم را کنترل کنم» زیبنده شما نیست.
شما باید با یک کودک یا نوجوان، منصف و عادل باشید.
شما باید در مقابل فرزند خوانده خود، صبور و محکم باشید.
صبور، چون سر و کله زدن با بچهها نیاز به صبر دارد.
محکم، زیرا اگر در برابر فرزند خواندهتان، شل و ناتوان باشید، مورد سوءاستفاده قرار میگیرید.
بچهها خیلی باهوش هستند.
بخوبی میفهمند چه کسی قصد خوبی در موردشان دارد.
بخوبی میفهمند چه کسی قصد بدی در موردشان دارد.
به عبارت دیگر بخوبی نیت شما را درک میکنند.
از طرفی بخوبی میفهمند آیا شما ضعیف هستید یا قوی؟
آنها از ضعف شما سوءاستفاده خواهند کرد. ولی قدرت شما، آنها را آرام میکند و به آنها آرامش میدهد. قدرت با قلدری کاملا متفاوت است.
پس با نیت خیر و با عزمی راسخ به سراغ بچهها بروید.
زیادی هم محکم نباشید که کارتان به جنگ و جدل خواهد گذشت. زیادی شل هم نباشید که کنترل امور از دستتان خارج میشود و بچهها روی سرتان خواهند نشست!
میانه، معتدل باشید.
مثل ارتشیها مقرراتی نباشید.
بیعرضه هم نباشید.
کار دشواری است؟ بله کار دشواری است. از مادر هر فرزندی بپرسید به شما خواهد گفت که فرزندداری کاری دشوار است، ولی به آینده فکر کنید. به زمانی که فرزند ناتنیتان به جوانی برازنده تبدیل خواهد شد. به جوان مفیدی که به جامعه تحویل خواهید داد، فکر کنید و به خود انرژی بدهید.
البته یک نکته دردناک در مورد فرزندان ناتنی:
فرزندان ناتنی همیشه به مادر خود وفادار هستند. انتظار نداشته باشید چون شما او را بزرگ کردهاید و برای او زحمت کشیدهاید، حق مادری داشته باشید. خیر! حق مادری یک مقام بسیار مقدس است که ظاهرا فقط به مادر بیولوژیک تعلق دارد. حتی اگر فرزند را تنها نه ماه در بدن نگه داشته باشد. حتی اگر هیچ عاطفهای نسبت به فرزندش نشان ندهد و یا حتی اگر به فرزندش صدمه بزند. کلمه «مادر» بار عاطفی سنگینی دارد. فرزندان از این بار خلاص نمیشوند. آنها به مادر خود وفادارند و ته دلشان همیشه میخواهد کاش مادر و پدرشان در کنار هم زندگی میکردند.
این احساسات برای خود بچهها هم گیج کننده است. فقط قبول کنید همین است که هست. خودتان را اذیت نکنید. تصور نکنید شما آدم بدی هستید که چنین رفتاری با شما میشود. این رسم دنیاست.
یعنی اگر بچهای را از بدو تولد خودتان بزرگ کنید، وقتی بشنود مادری دارد، تا آن سر دنیا برای دیدن و کشف کردن مادرش خواهد رفت. چه رسد به اینکه به واقع بچه را بزرگ نکرده باشید و در سن هشت، ده یا پانزده سالگی تحویل گرفته باشید.
به خاطر داشته باشید شما مسئول دردهای قبلی این بچه نیستید. پدر و مادر این بچه، مسئول هستند. پس سعی نکنید همه تلخیهای زندگی او را به شیرینی تبدیل کنید یا تصور نکنید شما مسئول ناهنجاریهای رفتار او هستید یا شما مسئول برطرف کردن ناهنجاریهای رفتاری او هستید.
به خاطر داشته باشید قرار نیست همه مسئولیتهای فرزند ناتنی را به عهده بگیرید. ماشاالله بعضی مردها بقدری بیمسئولیت هستند که تصور میکنند قرار است زن بگیرند و بچهشان را سر زن بیندازند و خودشان دنبال زندگیشان بروند! بعضی مردها، پدران خوبی نیستند و انتظار دارند شما به عنوان مادر ناتنی، مسئولیت مادری و پدری فرزند ایشان را به عهده بگیرید. قبل از ازدواج بدقت در مورد انتظاراتی که پدر از شما دارد، صحبت کنید. پدر باید نقش خود را ایفا کند. حتی بیش از یک پدر معمولی. چون اگر شما بخواهید به تنهایی فرزند ناتنیتان را تربیت کنید، با دشواری زیادی روبرو میشوید.
خانمی برای من تعریف کرد که در ازدواجش، همسر هفته هفته به ماموریت میرفته است. او و دو فرزند ناتنی در خانه میماندند. او مسئول همه چیز بود. مسئول همه چیز. این شیوه زندگی برای بسیاری از خانمها قابل تحمل نیست، چه رسد همراه با دو فرزند خوانده نوجوان. این تلفن از طرف کیست که دختر نوجوان یواشکی جواب میدهد؟ آن فیلم چیست که پسر نوجوان یواشکی نگاه میکند؟ آیا بچهها میتوانند با دوستان خود بیرون بروند؟ چه ساعتی باید به خانه برگردند؟ چه کسی قرار است حد رفتار بچهها را تعیین کند؟ چه کسی قرار است مقررات را به بچهها تفهیم کند؟ اگر چیزی اشتباه پیش برود، چه کسی پاسخگو است؟
در هنگام فرزند بزرگ کردن، ممکن است هزار چیز اشتباه پیش برود. من خاطرم هست بابت چه چیزهایی پدر و مادرم را تا پای مرگ ترساندم. برای هر بچهای ممکن است مواردی پیش بیاید. اگر پدری حضور نداشته باشد، مادرناتنی چگونه باید بار همه مسئولیتها را به دوش بگیرد؟ قبل از ازدواج و پس از ازدواج مرتب در مورد حد و حدود نقش خود در زندگی فرزنده خواندهتان مذاکره کنید.