برای پیش بینی میزان سازگاری شما و فرزندخواندهتان باید پاسخ سه سؤال زیر را در نظر گرفت:
- 1-در هنگام ازدواج شما، فرزندخوانده چند ساله است؟
- 2-فرزندخوانده دختر است یا پسر؟
- 3-فرزند خوانده تک فرزند است؟ یا خواهر و برادر هم دارد؟ بچه چندم است؟
- در هنگام ازدواج شما، فرزندخوانده چند ساله است؟
اگر فرزندخوانده شما کمتر از چهار سال داشته باشد، معمولاً رابطه مادر فرزندی بین شما شکل میگیرد. دشواریهای رابطه شما، تقریباً همان دشواریهای رابطه مادر و فرزند است. البته یک هوا بیشتر، آن هم به خاطر حرف مردم و متلکها و نکته گیریهای آنها. ولی اگر فرزندخوانده شما بیش از چهار پنج سال داشته باشد، معمولا نسبت شما مقاومت خواهد داشت.
بدقلقترین فرزندخواندهها، نوجوانان هستند. نوجوانها برای والدین اصلیشان هم دردسرساز هستند. نوجوانی سن طغیان و سرکشی است. نوجوانها والدین اصلی خود را هم عاصی میکنند. وقتی شما با آقایی ازدواج میکنید که فرزند نوجوان دارد، یک مرتبه وارد یک تونل وحشت میشوید. کاسه کوزه خشم و نافرمانی و عصیان نوجوانی فرزندخواندهها روی سر شما میشکند.
- فرزندخوانده دختر است یا پسر؟
دخترخواندهها نسبت به پسرخواندهها ناسازگارتر هستند. این ناسازگاری همان حسادت و رقابت معمولی زنانه بر سر یک مرد است. خنده دار به نظر میرسد، ولی وقتی دخترخوانده شش ساله شما بر سر اولین مرد زندگیاش، یعنی پدر، با شما میجنگد، ممکن است خنده روی لبانتان خشک شود. بعضی پسرخواندهها، حالتهای دخترانه دارند. زیادی لطیف هستند. خیلی به لباسشان میرسند. از بازیهای پسرانه و خشن خودداری میکنند و کلاً یکجورهایی دختر هستند. آنها هم جزو همین طبقه به حساب میآیند.
- فرزند خوانده تک فرزند است؟ یا خواهر و برادر هم دارد؟ بچه چندم است؟
- اگر فرزندخوانده، تک فرزند باشد
تک فرزندها معمولاً رشد اجتماعی کمی دارند و منزوی هستند. انحصارطلب هستند و انتظار دارند همه خواستههای آنها بسرعت برآورده شود. والدین روی تک فرزند خود خیلی حساس هستند و آنها را شکننده، وابسته و بشدت متوقع بار میآورند. کنار آمدن با فرزندخوانده تک فرزند کار دشواری است.
- اگر فرزندخوانده، فرزند اول باشد
بچههای اول، معمولاً کله شقتر و مستقلتر هستند. بنابراین وقتی دو یا چند فرزندخوانده دارید، معمولاً مشکلات شما با فرزند اول شدیدتر است.
بنابراین جام بدقلقترین فرزندخواندهها متعلق است به فرزندخواندهای که سه ویژگی زیر را داشته باشد:
- 1-هنگام ازدواج شما، نوجوان باشد
- 2-دختر باشد یا پسر دختر صفت باشد
- 3-تک فرزند باشد
فرزندخوانده دختر ( یا پسر دختر صفت) نوجوان و تک فرزند... احتمال سازگاری او و مادرناتنی کم است.
در ضمن اگر شما، مادرناتنی عزیز، از ازدواج قبلی خود فرزند داشته باشید، راحتتر با فرزندخوانده خود کنار میآیید. بچه بزرگ کردن انعطاف پذیری شما را بالاتر برده است. بدقلقیهای بچهها را میشناسید. در مورد تربیت فرزندان، خیلی آرمانگرا نیستید. اگر شما ازدواج قبلی خود بچه نداشته باشید، به خاطر نداشتن تجربه مادری، کنار آمدن با فرزندخوانده برای شما سخت است. ولی باز هم یک امتیاز دارید: خانمها در ازدواج دوم، شوهرداری بهتری دارند و قدر شوهر خود را بیشتر میدانند. بنابراین به خاطر این که شوهرتان را دوست دارید، یک جوری با بچه او کنار میآیید.
اگر شما سابقه ازدواج نداشته باشید، کمتر از دو دسته مادرنانتی بالا نسبت به فرزندخواندهتان سازگار خواهید بود. زیرا تجربه مادری ندارید، نسبت به بچهها زیاد انعطاف ندارید چون انتظارات زیادی از آنها دارید. بعلاوه وقتی خانمی بدون سابقه ازدواج با مردی صاحب فرزند ازدواج میکند، معمولاً جشن عروسی خوب، ماه عسل خوب، دوران رومانتیک و دونفری خوب ندارد. او برای همه اینها خیالبافی کرده ولی چیزی که نصیب او شده بچه داری و دعوا بر سر بچههاست. همسرش همه اولینها را قبلاً با زنی دیگر تجربه کرده است: پوشیدن لباس دامادی، دیدن عروس زیبایش در لباس سپید عروسی، ماه عسل، دونفری ها، صاحب فرزند شدن و و و ... مادرناتنی در تجربه همه این اولینها تک و تنهاست. معمولاً اولینهای نخ نما و کم اعتباری را تجربه میکند. این مادرناتنی تا بفهمد برای ازدواج کردن چه بهایی پرداخته است، غمگین و عزادار است. بنابراین سازش او با فرزندخوانده کمتر خواهد بود.
اگر مادرنانتی سابقه ازدواج نداشته باشد و به هر علتی نتواند بچه دار شود، وضعیت سازگاری او و فرزندخوانده سختتر خواهد شد.
نتیجه گیری مطالب بالا این است:
- آقایان صاحب فرزند بهتر است با خانمی صاحب فرزند ازدواج کنند.
- اگر خانمی کمتر از 30 سال دارد، بهتر است با مرد صاحب فرزند ازدواج نکند.
- اگر خانمی کمتر از 35 سال دارد، بهتر است با فرزند همسرش در یک خانه زندگی نکند.
- اگر خانمی بدون سابقه ازدواج با مردی صاحب فرزند ازدواج میکند، بهتر است هرچه زودتر صاحب فرزند شود. زیرا مادر شدن، انعطاف پذیری زن را بالا میبرد. او را نسبت به بچهها با حوصله تر میکند. مادر شدن لنگری را به زندگی زن میدهد که یک زن بی فرزند از آن بی بهره است.
ریسک ناسازگاری بین شما و فرزندخوانده بالاست اگر:
- شما سابقه ازدواج نداشته باشید
- اگر فرزندخوانده هنگام ازدواج شما، نوجوان باشد
- اگر فرزندخوانده تک فرزند باشد
هرچه در بالا نوشتم آمار است. آمار، علم احتمالات را نشان میدهد. نشان میدهد احتمال چه چیزی زیاد است و احتمال چه چیزی کم است. ولی خانواده شما ممکن است شامل این آمار نشود. همیشه خوش بین باشید. همیشه برای بهترینها دعا کنید و از خدا بهترینها را برای خانواده خود بخواهید. دعا، یکی از ابزارهای ضروری مادرناتنی شدن است: دعا کنید! دعا کنید و باز هم دعا کنید. من ذکر یا رئوف و یا رحیم را تکرار میکنم. قلبم را آرام میکند.
یادتان باشد بعضی از خانوادههای ناتنی هرگز پیوند نمیخورند و در هم ادغام نمیشوند. اگر نتوانستید خانواده ناتنی خود را یکپارچه کنید، فکر نکنید شکست خورده هستید یا شما مشکلی دارید. عدم پیوند در ذات خانواده ناتنی است. آنچه مهم است سلامتی روحی و جسمی تک تک افراد خانواده است. شما مادرناتنی عزیز، مسئول سلامتی روحی و جسمی چه کسی هستید؟ بله! شما مسئول سلامتی جسمی و روحی خودتان هستید. شما ازدواج قبلی همسرتان را خراب نکردهاید، شما با طلاق به روحیه فرزندخواندهتان صدمه نزدهاید، شما بچهها را تربیت نکردهاید، شما یک والد کمکی هستید. نقش خود را زیادی بزرگ نکنید و بار زیادی روی دوش خود نگذارید. مواظب خودتان باشید.