من با مردی ازدواج کردم که همسرش فوت کرده است. یک دخترناتنی 15 ساله و یک پسر ناتنی 12 ساله دارم. از دستشان عاجز شدهام... عکس مادرشان در قاب بزرگ در اتاق نشیمن نصب است و من زیر نگاه آن مرحوم، معذبم. حق ندارم هیچ وسیلهای را جابجا کنم یا دور بریزم چون همه چیز را مال مادرشان میدانند. هر جمعه باید سر گور آن مرحوم برویم. هیچ جور تفریحی نداریم. حق نداریم بخندیم و تفریح کنیم چون مادر آنها درگذشته است. من فکر میکردم اگر با مردی ازدواج کنم که همسرش فوت کرده، مشکلات درگیری با مادر سابق را ندارم، ولی الان دارم میبینم بچههای مادرمرده بیشتر از بچههای طلاق مظلوم نمایی میکنند و زندگی را به مادرناتنی تلخ. همسرم از عهده فرزندانش برنمی آید. به من میگوید تحمل کن، ولی من دیگر نمیتوانم. به فکر طلاق هستم.
(متن نامه پر از کلمات خشن و تلخ بود، من آن را تعدیل کردم چون میدانستم با خشم و درماندگی نوشته شده است. اگر هنوز هم کلمات ناخوشایندی در آن وجود دارد، معذرت میخواهم. بیشتر از این امکان جرح و تعدیل وجود نداشت)
خانمهایی که قصد دارید با مرد صاحب فرزند ازدواج کنید یا همین الان با مرد صاحب فرزند ازدواج کردهاید، لطفاً این جمله را آویزه گوشتان کنید و هرگززززز... چی گفتم؟ هرگززززز آن را فراموش نکنید:
بچهها نسبت به مادرناتنی جبهه میگیرند و در برابرش مقاومت میکنند، اگر بیشتر از 5-3 سال داشته باشند. فرقی نمیکند چرا شما به عنوان مادرناتنی وارد یک خانه شدهاید، به خاطر مرگ مادر یا طلاق.
مقاوت و جبهه گیری بچهها به خاطر طلاق یا مرگ مادر نیست!
مقاوت و جبهه گیری بچهها به خاطر بد بودن شما نیست!
مقاوت و جبهه گیری بچهها به خاطر بدجنسی شما نیست!
مقاوت و جبهه گیری بچهها به خاطر طرز رفتار شما نیست! اگر هر روز در دهان بچهها عسل هم بگذارید، ممکن اس دستتان را گاز بگیرند و بگویند: لابد از این محبتها قصد سوئی دارد. الان نمیدانیم چه نیت پلیدی در سر دارد، ولی بهتر است همین الان دستش را گاز بگیریم تا نتواند به مقصد شومش برسد!
مقاوت و جبهه گیری بچهها به خاطر "مادرناتنی" بودن شماست.
اولین پیوند هر انسانی با مادرش است. هر آدمی 9 ماه در بدن مادر جا میگیرد، با بندناف از مادر تغذیه میشود، اولین بویی حس میکند، اولین صورتی که میبیند، اولین صدایی که میشنود، مال مادر است. پیوند با مادر بسیار بسیار بسیار عمیق است. وقتی شما به عنوان "مادرناتنی" وارد زندگی بچهها میشوید، همه سیستمهای دفاعی بچهها در مقابل "غریبه" فعال میشود. خیلی زمان میبرد (شاید هفت سال) تا بچهها باور کنند شما به آنها آسیب نمیزنید. متاسفانه شاید هرگز رابطه مادر- فرزندی بین شما و فرزندناتنی شکل نگیرد. از بچهها انتظار نداشته باشید با شما پیوند خونی بخورند و شما را درست مثل مادرشان بدانند. این انتظار، انتظار عبثی است و باعث رنج شما و بچهها میشود. با بچهها دوست باشید، به آنها محبت کنید و احترام بگذارید و در مقابل انتظار داشته باشید به شما احترام بگذارند. همینها به اندازه کافی خوب است.
مادر همیشه عزیز است و هروقت که بمیرد، زود است... به بچهها حق بدهید برای مادرشان دلتنگ باشند و بخواهند خاطرههایش را حفظ کنند. بچههای طلاق به خاطر پدرشان نمیتوانند عکس مادر را به در و دیوار خانه نصب کنند، وگرنه این کار را میکردند. مطمئن باشید! وقتی شخصی والدینش را از دست بدهد، معمولاً عکس والد از دست رفتهاش را جلوی چشمش میگذارد. بچهها هم مثل بقیه آدمها. ولی ... شما هم حق و حقوقی دارید. به همین دلیل وقتی تصمیم دارید با مردی ازدواج کنید که همسرش فوت کرده به این مسائل توجه کنید:
- 1-مطمئن شوید همسرتان عاشق شماست و شما را دوست دارد
گاهی اوقات مردی همسر دومش را زیاد دوستش ندارد، ولی برای رتق و فتق امور خانه به یک زن نیاز دارد. ازدواج با مردی که شما را دوست ندارد، خیلی ناخوشایند است. مادرناتنی بودن، دشوار است و مادرناتنی سختیها را برای شیرینی عشق همسرش تحمل میکند. اگر عشقی وجود نداشته باشد، نقش زن به خدمتکار خانه تنزل پیدا میکند.
- 2-پس از ازدواج به خانه جدیدی بروید
حتماً خانه و وسایل خانه را همان اول کار عوض کنید، وگرنه گرفتار سندرم خانه "روح زده" میشوید. شما احساس خواهید کرد همیشه آن مرحوم کنار شما حضور دارد و این وضعیت شما، همسرتان و بچهها را عصبی خواهد کرد. به همسر آیندهتان بگویید: از شما خواهش میکنم خانه را عوض کنید تا در خانهای جدید، زندگی جدیدی آغاز کنیم. اگر آن آقا حاضر نشود چنین کاری را برای ازدواجش انجام بدهد، یعنی زیاد شما را دوست ندارد. با او چک و چانه نزنید، بلکه خواستگاریاش را رد کنید. قبل از عقد، خانه را عوض کنید، چون متاسفانه بعضی آقایان قولهایی میدهند و بعد از جاری شدن صیغه عقد، فراموش میکنند.
- 3-عکس مادر مرحوم در اتاق بچهها باشد و نه در اتاق نشیمن
در خانه جدید، با احترام و محبت به بچهها بگویید: شما حق دارید بخواهید عکس مادرتان را داشته باشید. لطفاً عکس او را در اتاقتان نصب کنید تا احساس کنید مادرتان در همه لحظات کنار شماست و دلتان آرام بگیرد.
- 4-به گورستان نروید
بچهها دوست دارند هر هفته به گورستان بروند، خب... بروند! لازم نیست شما آنها را همراهی کنید. یک بار برای ادای احترام به سر خاک آن مرحوم بروید و هفتههای بعد، همراهشان نروید. به برنامههای خودتان برسید. از خلوت خانه لذت ببرید، مهمان دعوت کنید یا به مهمانی بروید. تسلیم جو غم و افسردگی نشوید. بچهها افسرده هستند، حق هم دارند، چون مادرشان را از دست دادهاند. شما روحیه خودتان را حفظ کنید. وقتی روحیه شما خوب باشد، روحیه بچهها هم کم کم بهتر میشود.
- 5-بچهها را سرزنش نکنید
یادتان باشد، بچهها، بچه هستند. طبیعی است اگر رفتار بچگانهای داشته باشند. شما و همسرتان باید بالغانه رفتار کنید وگرنه که شما از آنها هم بچهتر هستید!
مادرناتنی بودن، دشوار است، ولی ناممکن نیست. اگر مردی ارزش دارد تا پایان عمر همراه شما باشد، به خاطر او و در کنار او دشواریها را طی کنید. بچهها بزرگ میشوند و زندگی خود را خواهند ساخت. شاید دخترناتنی تان، یک روزی مادرناتنی شود. شاید پسرناتنی تان یک روزی پدرناتنی شود. شما به آنها نشان بدهید یک انسان بالغ، در هر شرایطی میتواند بالغانه و محترمانه رفتار کند.
توجه: این صفحه متعلق به مادران ناتنی است. نظرات افراد غیره حذف خواهد شد. ممنونم با مهر و ادب می نویسید.