سلام گیس گلابتون عزیز
من یک مادرناتنی هستم. فرزندخواندهام مرا دوست دارد و بهعنوان مادر قبول دارد، درحالیکه از مادر خودش متنفر است. فرزندخواندهام بسیار به من وابسته است و کاملاً مرا بهجای مادرش قرار داده است. از روز اول هرگز مشکلی با من نداشته بلکه همواره حامی من نزد مادرش و نزد خانواده پدرش هست. مادر و پدر همسرم بسیار قدردان من بوده و تمام تصمیمگیریها و مسائل تربیتی مرا قبول داشته و همواره در حال سپاسگزاری هستند. هرگز کوچکترین مشکلی با آنها هم نداشتهام. مادر بیولوژیک هرروز با او تلفنی صحبت میکند ولی این بچه ذرهای علاقه و محبت به مادرش ندارد و مرا تمام و کمال مادر خود میداند.
متأسفانه فرزندخواندهام لحظهای من و همسرم را تنها نمیگذارد و ما هیچ حریم خصوصی نداریم. به همین دلیل من بارها به همسرم گفتهام تنها با امید آیندهای زندگی میکنم که بچهاش بزرگ شده و به دنبال برنامههای زندگی خودش برود. یا شاید تنفرش به مادرش از بین رفته و بخواهد گاهی ساعاتش را با او بگذراند. حرفهای من همسرم را ناراحت میکند. آیا من حق ندارم اینطور فکر کنم؟
بله شما حق دارید اینطور فکر کنید. هر زن و شوهری به اوقات خصوصی و دونفره نیاز دارند. وقتی فرزند همسرتان دائم حضور داشته باشد، فشار روحی زیادی به شما وارد میشود. شما حق دارید اینطور فکر کنید، ولی حق ندارید آن را به زبان بیاورید.
ما حق داریم احساسات منفی داشته باشیم، ولی حق نداریم احساسات منفی خود را مثل زباله روی سروصورت دیگران بریزیم. بچه آدم، پاره تن اوست. وقتی شما بارها بگویید: امیدم بهروزی است که بچهات دست از سر ما بردارد و دنبال زندگی خود برود، پدر ناراحت میشود.
ما بهعنوان یک انسان مؤدب، خیلی از افکار خود را با دیگران در میان نمیگذاریم. این کار دروغگویی و ریا نیست، بلکه ادب و تربیت است. درباره ارزش صداقت و راستگویی، اغراق شده است. اگر قرار باشد همه ما آنچه بهراستی در دل داریم، بدون گزینش به زبان بیاوریم، هیچ رابطهای تاب نمیآورد. مطمئن هستم شما که اصرار دارید با صداقت احساسات منفی خود درباره فرزندخواندهتان را بارها به زبان بیاورید، همینالان بسیاری از احساسات منفی خود را بامهارت پنهان میکنید.
برای مثال، آیا ما نظر واقعیمان را به رئیس و همکارانمان میگوییم؟
آیا ما به دوستمان میگوییم لباسی که پوشیده او را چاق و زشت نشان میدهد؟
آیا به همسرمان میگوییم از صدای ملچملوچ کردن او منزجر هستیم؟
آیا به پدر و مادرمان میگوییم برادرمان را بیشتر از ما دوست دارند؟
وقتی کسی حال ما را میپرسد، فوری پاسخ میدهیم: ممنونم! خوب هستم!
هرگز نمیگوییم: حالم افتضاح است! نزدیک پریودم است و زیر شکمم درد میکند! یبوست هم دارم و امروز کلی سر توالت زور زدم. دریغ از یک کوچولو دفع! بدهی دارم و نمیدانم از کجا پول گیر بیاورم!
خیر! هرگز چنین حرفهایی از دهان ما خارج نمیشود. بلکه مؤدبانه لبخندی روی صورتمان میچسبانیم و با شادابی میگوییم: ممنونم! خوب هستم!
شما حق دارید به خاطر نداشتن وقت خصوصی، ناراحت باشید، ولی با بیان مکرر احساسات منفیتان نسبت به فرزندخوانده به نتیجه دلخواه نمیرسید. متأسفانه بین شما و همسرتان کدورت پیش میآید.
خبر بد دیگری دارم: فرزندخوانده شما هیچوقت دست از سر زندگی شما برنمیدارد و دنبال زندگی خودش نخواهد رفت! بله! همینطور است. فرزند، پاره تن آدم است. هیچوقت از تن آدم جدا نخواهد شد. در ایران وابستگی بین والد و فرزند بیشتر از کشورهای غربی است. بنده با بیش از 50 سال سن، هر وقت مشکل و گرفتاری داشته باشم، اولازهمه به یاد به والدینم میافتم. بقیه ایرانیها هم همینطور هستند. خبر بدتر اینکه معمولا وابستگی فرزندان طلاق به والدینشان خیلی خیلی خیلی بیشتر است. آنها به خاطر تجربه دردناک فروریختن بنیان خانواده، معمولا نسبت به یکی از والدین خود بشدت چسبندگی پیدا میکنند. پس دوست عزیز! قبول کنید فرزندخوانده شما، بخش جداییناپذیر زندگی شماست.
البته شما میتوانید هفتهای نصف روز و سالی یک هفته را دونفری طی کنید. با ملایمت با شوهرتان حرف بزنید و بگویید:
- دلم قرار دونفره میخواد! بیا فردا دوتایی مثل دوران نامزدی بیرون بریم. خیلی به این قرار احتیاج دارم.
پس از قرار دونفره، یک برنامه سه نفره جالب برای بچه ترتیب بدهید. برای مسافرت هم به همین شیوه رفتار کنید. یک مسافرت دونفری، و سپس یک مسافرت سه نفری. میتوانید به بچه بگویید مسافرت دونفری شما، برنامه کاری است و مجبور هستید دونفری به مسافرت بروید.
در هنگام قرار دونفری یا مسافرت خیلی خوش بگذرانید و ابداً سر بچه دعوا نکنید. در کتاب کاش پیش از مادرناتنی شدن میدانستم... صفحه 77 تا 80 درباره این موضوع مهم نوشتهام. این قرارهای دونفری، زندگی زناشویی شما را نجات خواهد داد و برای حفظ بقای ازدواجتان ضروری است. همه خانوادههای ناتنی با چهار چالش مهم روبرو هستند که فصل ششم کتاب کاش پیش از مادرناتنی شدن میدانستم...به آنها اختصاص دارد. با کلی مثال این چهار چالش و راه مقابله با آنها را بیان کردهام.
من سه محصول آموزشی را به همه مادران ناتنی توصیه میکنم:
کتاب کاش پیش از مادرناتنی شدن میدانستم
خداحافظ خشم
زندگی مثل عسل
به کمک این سه ابزار نیرومند، خود را برای رویارویی با چالشهای خانواده ناتنی آماده کنید. موفق باشید دوست عزیزم. منتظر خبرهای خوب شما هستم.