امروزه بسیاری افراد پس از طلاق یا مرگ همسرشان، مجدداً ازدواج میکنند. آنها خوشحال هستند که فرصتی دوباره برای عاشق شدن و عشق ورزیدن پیدا کردهاند و تصور میکنند بقیه افراد خانواده هم از شادی آنها خوشحال هستند و آمادهاند همسر جدید را با آغوشی باز در خانواده بپذیرند. متأسفانه در بسیاری از مواقع سایر افراد خانواده آماده پذیرش همسر جدید نیستند. فرزندان کم سن، عدم پذیرش همسر جدید را بهصورت بیاعتنایی، بیادبی و پرخاش نشان میدهند. فرزند بزرگسال ممکن است نسبت به ازدواج والدشان بسیار پذیرا باشند، ولی در بعضی موارد، احساسات دردناک مربوط به گذشته وجود دارد که مثل زخم چرکین سر باز میکند و باعث چالش و کشمش در خانواده میشود.
به خاطر داشته باشید مسائل در خانواده ناتنی هرگز ساده پیش نمیرود. فرزندانی که از ازدواج قبلی به ازدواج فعلی خود میآورید، تنشها و چالشهایی به وجود میآورند، مهم نیست 4 ساله باشند، 14 ساله یا 44 ساله.
واکنشهای فرزندخوانده را شخصی فرض نکنید. ممکن است آنها هنوز در عزا و ماتم باشند و یا به خاطر طلاق والدینشان، خشمگین باشند. ممکن است به نظرشان بیاید والدشان بهسرعت و بهسادگی مرگ و جدایی را فراموش کرده و وقتی او را همراه همسر جدید میبینند، بشدت عصبانی شوند.
گاهی اوقات فرزندخوانده صفاتی را به همسر جدید نسبت میدهد، بدون اینکه واقعاً او را بشناسد. برچسب «نامادری ظالم» بهراحتی بر پیشانی همسر جدید چسبانده میشود. درباره نیات و انگیزههای همسر جدید حدسهای زده میشود که معمولاً مربوط به مسائل مالی است، بهویژه اگر همسر جدید بسیار جوانتر از والد باشد. اگر طلاقی رخ داده باشد، ممکن است فرزندان تصور کنند همسر جدید باعث طلاق بوده است.
معمولاً احساسات و رفتارهای منفی فرزندخوانده نسبت به همسر جدید به خاطر نگرانی و ترس است. فرزندخوانده بزرگسال میخواهد از والدش حمایت کند. آنها ممکن است احساس کنند همسر جدید به والدشان صدمه خواهد زد یا والدشان را از آنها جدا خواهد کرد. آنها میترسند مبادا والدشان آنها را فراموش کند. بیشتر این تصورات هیچ پایه و اساس واقعی ندارند.
یادتان باشد رابطه خوب، زمان میبرد بهویژه وقتی زخمهایی برای شفا یافتن وجود دارد.
وقتی ما درباره خانواده ناتنی حرف میزنیم، معمولاً زن و شوهر را به همراه بچههای دبستانی یا نوجوانان دبیرستانی در نظرمان مجسم میشود، ولی ممکن است فرزندخوانده هنگام ازدواج شما، بزرگسال باشد. مشکلاتی که با فرزندخوانده بزرگسال پیش میآید، برخی همان مشکلات عمومی است که در همه خانوادههای ناتنی وجود دارد، ولی بعضی مسائل، ویژه فرزندخوانده بزرگسال است که در این مقاله آنها را بررسی میکنم و راهحلهایی خدمتتان ارائه میدهم.
مشکلات رایج در خانوادههای ناتنی که برای فرزندخوانده بچهسال و بزرگسال یکسان است:
- احساس غم و اندوه بابت از دست دادن خانواده بیولوژیک
- احساس مورد خیانت قرار گرفتن به خاطر ازدواج مجدد والد بیولوژیک
- احساس عصبانیت نسبت به والد اصلی و والد ناتنی
- احساس انزجار از مشاهده محبت کردن والد به همسر جدید
- مشکلات کنار آمدن و ارتباط گرفتن با والد ناتنی
ولی بعضی مشکلاتی که فرزندان بزرگسال در خانواده ناتنی پیدا میکنند، مختص فرزندان بزرگسال است:
- تغییر تمرکز والد
- غم و ماتم به خاطر مرگ یکی از والدین
- نامطمئنی درباره نقشها در خانواده ناتنی
- مسائل مالی
- حمایت کمتر
در ادامه مقاله بهطور مفصل این پنج مشکل شایع در رابطه با فرزندخوانده بزرگسال را توضیح خواهم داد.
توجه کنید اگر فرزندخوانده کودک باشد، مسئولیت برقراری ارتباط و تعادل در خانواده ناتنی به عهده والد و والد ناتنی است، ولی در ارتباط با فرزندان بزرگسال، برقراری ارتباط، یک مسئولیت دوطرفه است. فرزند بزرگسال، والد اصلی و والد ناتنی، همگی در ایجاد و حفظ ارتباط صمیمانه نقش دارند.
تغییر تمرکز والد
وقتی والد ازدواج میکند، لازم است برای ازدواج و همسر جدیدش، زمان و انرژی صرف کند. به همین دلیل انرژی و زمان کمتری را صرف فرزندان و نوههایش میکند.
والدین در بحبوحه ازدواج جدیدشان ممکن است فراموش کنند فرزندان بزرگسالشان همچنان به تشویق و تحسین و صرف وقت صمیمانه با والدینشان نیاز دارند. برای مثال وقتی ترفیع شغلی میگیرند، خانه جدیدی میخرند، همسر اختیار میکنند، بچهدار میشوند و و و ... فرزندان بزرگسال به توجه و حمایت والدینشان نیاز دارند، حتی اگر پیش والدینشان زندگی نمیکنند و هرروز آنها را ملاقات نمیکنند.
نکته: والد و همسر جدید باید به دستاوردهای مهم فرزندان توجه کنند و حمایت خود را نشان بدهند تا فرزندان احساس نکنند برای والدشان اهمیت ندارند و همه وقت و توجه والدشان دارد صرف همسر جدید میشود. اگر فرزند بزرگسالی احساس میکند مورد بیتوجهی قرارگرفته، لازم است در این مورد با والد اصلی خود صحبت کند، البته بدون سرزنش و بدرفتاری.
ممکن است همسر جدید و فرزندخوانده نتوانند باهم کنار بیایند و همسر جدید تصمیم بگیرد رابطهای با فرزندخوانده بزرگسال نداشته باشد. حتی در این شرایط والد ناتنی باید والد بیولوژیک را تشویق کند با فرزندانش ارتباط خوبی داشته باشد و در جشنها و موقعیتهای ارزشمند حضور پیدا کند.
تشکیل خانواده ناتنی به دنبال مرگ یکی از والدین
معمولاً فرزندان بزرگسال خوشحال میشوند والدشان، یار و یاوری پیدا کند. مراقبت و حمایت از والد مسن یکی از نگرانیهای فرزندان بزرگسال است. بااینوجود ازدواج جدید و نحوه شکلگیری و مدیریت آن ممکن است غم و ماتم را تازه کند.
غم و ماتم از دست دادن یک عزیز، ممکن است به شکلهای غیرمنتظره ابراز شود، بهویژه وقتی با دینامیک پیچیده خانواده ناتنی ترکیب گردد. برای مثال احساسات دردناک، به خاطر فروخته شدن خانه قدیمی والدین، چون والد میخواهد به خانه همسر جدیدش برود. یا ممکن است فرزندان بزرگسال از دیدن همسر جدید که در خانه قدیمی آنها سکونت کرده و از وسایل والد قوت شده استفاده میکند، ناراحت شوند. اگر مبلمان و عکسهای خانوادگی جابجا شود، ممکن است فرزندان بزرگسال دچار احساسات دردناک شوند. والد ممکن است بعضی وسایل را ببخشد، بدون توجه به اثری که ممکن است روی احساسات فرزندانش بگذارد.
نکته: به خاطر داشته باشید هرکسی به شیوه خود عزاداری میکند.
مهم است که والد در مراسم یادآوری و بزرگداشت والد فوت کرده، شرکت کند. شرکت والد بیولوژیک در این مراسم همراه فرزندان و نوهها مهم است. بهتر است همسر جدید در همه این مراسم شرکت نکند و به خانواده فرصت عزاداری بدهد. والد ناتنی نباید این موارد را شخصی تلقی کند.
اگر بین همسر جدید و فرزندان میانه خوب و رفتوآمد وجود ندارد، بازهم مهم است که والد بیولوژیک در مراسم یادبود همسر درگذشتهاش، مثل سالگرد تولد یا سالگرد مرگ او، شرکت کند.
نامطمئنی درباره نقشها در خانواده ناتنی
فرزندخوانده و والد خوانده در اوایل تشکیل خانواده ناتنی درباره نقشهایشان دچار ابهام و سردرگمی هستند. آنها از خود میپرسند: من باید با این آدم چطور رفتار کنم؟ او چه انتظاری از من دارد؟ من برای او چه هستم؟
با فرزندخوانده بزرگسال این سؤالات گیجکنندهتر هستند. اگر فرزندخوانده شش سال باشد و زانویش زخم شود، بهراحتی میتوان نقش یک والد را برای او ایفا کرد، ولی اگر این بچه 36 یا 46 ساله باشد، چه باید کرد؟
واقعیت این است که فرزند بزرگسال به والد دیگری احتیاج ندارد، بهویژه اگر این والد جدید همسن او و یا کوچکتر باشد.
وقتی فرزندخوانده بزرگسال است، خوشبختانه بار سنگین مراقبت از فرزندخوانده به دوش والد ناتنی نیست. این وضعیت ارتباط فرزندخوانده و والد خوانده را سادهتر میکند، زیرا فرزند بزرگسال و والد ناتنی این میتوانند بهعنوان دو انسان بالغ ارتباط برقرار کنند.
نکته: به فرزندان بزرگسال فضا و زمان بدهید تا تصمیم بگیرند میخواهند چه نوع رابطهای را با همسر جدید والدشان برقرار کنند. بهعبارتدیگر به فرزندان بزرگسال اجازه بدهید کیفیت و نوع ارتباط را تعیین کنند، ازجمله نوع ارتباط با نوهها را.
مسائل مالی
مسائل مالی در خانوادههای ناتنی بار عاطفی سنگینی دارد و میتواند منبع آشفتگی عاطفی برای همه افراد خانواده باشد، زیرا اموال بیشتری وجود دارد، باید وصیتنامهها نوشته شود یا بازنویسی شود و مسائل مربوط به ارث حلوفصل شود.
اگر ازدواجی در سنین بالا و همراه با فرزندان بزرگسال صورت بگیرد، میتواند تغییراتی در درآمد فرزندان بزرگسال و میزان ارث آنها به وجود بیاورد. این تغییرات ممکن است باعث استرس و عدم امنیت فرزندان بزرگسال شود. فرزندان بزرگسال حتماً درباره تنظیمات آتی سؤالاتی دارند. مثلاً آیا پس از مرگ والدشان، خانه به همسر جدید ارث میرسد؟ و یا چه تغییراتی در وصیتنامه صورت گرفته است؟
نکته: متخصصانی که با زوجین دارای فرزند بزرگسال کار میکنند معمولاً توصیه میکنند با صراحت درباره مسائل ارث با فرزندانشان صحبت کنند و حتی با وکیل مشاوره داشته باشند تا مسائل مربوط به ارث منشأ خشم و عصبانیت نشود.
حمایت کمتر
ازدواج مجدد ممکن است به روابط والد – فرزند بزرگسال صدمه بزند و به همین دلیل حمایت خانواده چه برای فرزندان و چه برای والدین کمتر شود.
بعلاوه رابطه والدین ناتنی و فرزندان بزرگسال کیفیت کمی دارد. والدین ناتنی مسن کمتر فرزندان بزرگسال را نصیحت و همراهی میکنند و از طرف آنها هم حمایت کمتری دریافت میکنند. فرزندان بزرگسال نسبت به والد ناتنی وظیفه کمتری احساس میکنند یا اصلاً وظیفهای احساس نمیکنند، پس حمایت کمتری از والد ناتنی خود به عمل میآورند.
نکته: ارتباط خانوادگی و اجتماعی برای حال خوب والدین مسن، والدین ناتنی و همچنین فرزندان بزرگسال ضروری است. والدین و فرزندان لازم است تلاش کنند ارتباط و رفتوآمد را بهاندازه قبل از ازدواج مجدد حفظ کنند.
مطالبی که در بالا نوشتم، درباره وجود فرزندان بزرگسال، هنگام ازدواج مجدد است. گاهی اوقات بچهها در زمان ازدواج، خردسال یا نوجوان هستند و پس از چند سال، بزرگسال میشوند. به خاطر داشته باشید مسائل خانواده ناتنی با 18 ساله شدن فرزندان به پایان نمیرسد. گاهی اوقات تازه شروع میشود!
این پیشنهادها برای شماست که میخواهید هرچه زودتر و بهتر با فرزندخوانده بزرگسال خود کنار بیایید:
- انتظار نداشته باشید ازدواجتان بهآسانی و به زیبایی آغاز شود.
- اطلاعات خود را درباره دینامیک خانواده ناتنی بالا ببرید.
- بدانید که بیشتر دشواریهای رابطه، هیچ ارتباطی با شخص شما ندارد.
- انتظار داشته باشید فرزندان بزرگسال از شما انتقاد کنند. متأسفانه هیچ راهی برای فرار از انتقاد فرزند بزرگسال وجود ندارد.
- تا جایی که ممکن است از فرزندخوانده بزرگسالتان انتقاد نکنید.
- انتظار داشته باشید فرزندان بزرگسال مثل عقاب شما را زیر نظر داشته باشند. اگر در ازدواج شما مشکلی وجود داشته باشد، فرزندخوانده بزرگسال، سرعت آن مشکل را میبیند و شدت آن را چند برابر احساس میکند.
- خودتان باشید و سعی نکنید وانمود کنید چیزی هستید که آنها انتظار دارند باشید.
- هرگز بدون فکر حرف نزنید و از خود دفاع نکنید. سکوت در هنگام عصبانیت، بهترین واکنش است.
- بدانید که همسرتان بین عشق به شما و فرزندانش گیر افتاده است.
- در رابطه والد-فرزندی مداخله نکنید، مگر اینکه از شما درخواست شود.
- همسرتان را تشویق کنید که با فرزندانش بهصورت منظم ارتباط داشته باشد. فرصتی برای وقت گذراندن والد و فرزند بدون حضور شما فراهم کنید.
- با آنها رقابت نکنی
- برای فرزندان نامه و ایمیل و هدیه بفرستید و انتظار پاسخ نداشته باشید. اگر انتظار جبران و تشکر از طرف آنها داشته باشید، ممکن است قلبتان بشکند.
- قبول کنید شما هرچه در توانتان بوده برای برقراری رابطه خوب با فرزندخوانده بزرگسالتان انجام دادهاید و کنترلی روی رفتار و پندار آنها ندارید.
- اگر احساس کردید از خوبی و مهربانی شما سوءاستفاده میشود، حدومرزهای سالمی برقرار کنید.
خوشبختانه بالاخره خشم از بین میرود، وقتی شما به رفتار محترمانه خود با فرزندخوانده بزرگسال ادامه بدهید، فرض و گمانهای نادرست درباره شما برطرف میشود و نگرانیها رفع میگردد.
مهم نیست چقدر نیات شما خوب است و انگیزههای پاکی دارید، ما فقط روی رفتار خودمان کنترل داریم و نتیجه همیشه آن نیست که ما آرزو داریم. گاهی اوقات باید زمان داد و فضا داد و رها کرد.