بسیار شنیده ایم که خرید خانه برای یک زن سخت است، معاملهی بزرگی است و پول زیادی جابه جا میشود و بارها شنیدهایم که یک زنِ تنها، مورد سو استفاده قرار میگیرد و ...
اما کامنت گیس گلابتون من را تکان داد.
سارانگ عزیزم، برای انجام هرکاری هزاران راه وجود دارد. فکر کن و راهی مناسب پیدا کن. نبینم دختر مثبت و شادابی مثل تو در تارهای دلسوزی برای خود بپیچد. من منتظر خبرهای خوب تو هستم
من به گیس گلابتون گفته بودم که تنها هستم و حتی به تنهایی برای بازدید خانهها میروم و گفته بودم از تنهایی خودم گریهام میگیرد و در خرید خانه ناتوان و عاجزم... کامنت گیس گلابتون اما من را تکان داد. من قبلاً خانه خریده بودم اما فقط پولش را پرداخت کرده بودم و پدرم باقی کارها را انجام داده بود. پس حسابی بی تجربه بودم.
دنبال راههای آن گشتم، چندین روز به آن فکر کردم. در اینجا فقط نتایج کارم را خلاصه مینویسم.
1- به این نتیجه رسیدم که خریدن خانه برای خودم، فقط و فقط وظیفهی خودم است و دیگران هرکاری میکنند، لطف و مهربانی است.
2- به این نتیجه رسیدم که من و فقط من، مسئول پول و سرمایهام هستم و خودم باید کاری برای خودم انجام بدهم.
3- به این نتیجه رسیدم که باید از دیگران کمک بخواهم. باید بخواهم تا بدست بیاورم.
4- به این نتیجه رسیدم که ما داریم در یک جامعه انسانی در کنار سایر انسانها زندگی میکنیم و جامعه جنگل نیست و آزار و اذیت زنها هم به این راحتیها اتفاق نمیافتد. بسیاری از حرفهایی که شنیدهام نظرات بد بینانه است. در مدتی که دنبال خانه بودم حتی یک مورد هم اهانت ندیدم. به این نتیجه رسیدم که طبیعی است که یک آقایی از یک خانم خوشش بیاید. که این اصلاً نشانهی بدی نیست، یک اتفاق خوب است که دو جواب بیشتر ندارد : بله یا خیر... ترس ندارد که.
5- به این نتیجه رسیدم که با اعتماد به نفس و محکم در مقابل فروشندگان و مشاورین املاک قراربگیرم.
6- با یک وکیل مشورت کردم.
7- با یک مشاور املاک در ازای پرداخت پول مشورت کردم.
8- با یک دفترخانه دار معتمد مشورت کردم. قرار شد یکی از کارمندان دفترخانه در ازای دریافت پول زمان نوشتن قول نامه همراهم بیاید.
9- اطلاعات زیادی در مورد ساختمانهای مسکونی و مدارک و اسناد آنها به دست آوردم.
10- به هر شخص معتمدی اطلاع دادم که قرار است خانه بخرم و درخواست کردم اگر موردی سراغ دارند اطلاع بدهند.
11- از هر شخص آگاهی، اطلاعات گرفتم و تجربیات آنها را به گوش جان سپردم.
12- از خانواده مهربان و یاریگرم و دوستان خوبم کمک خواستم.
13- مطالبی که در سایت گیس گلابتون در مورد خرید خانه وجود داشت را خواندم.
14- مشخصات خانهی دلخواهم را نوشتم.
15- برای بازدید از خانهها سعی کردم لباسهای رسمی بپوشم.
16- به مشاورین املاک فقط اجازه میدادم در مورد خانه و مشخصات آن صحبت کنند.
17- به این نتیجه رسیدم که من باید با یک فروشنده معتمد و سرشناس معامله کنم.
18- هر وقت نا امید و خسته شدم، به خودم گفتم من میتوانم، من نباید در تارهای دلسوزی برای خودم گیر کنم.
19- در این مدت من در کارگاه هدفگذاری شرکت کرده بودم و عضو حلقهی هدف بودم و یکی از اهداف من خرید خانه بود. اینکه بگویم «کارگاه هدفگذاری و حلقهی هدف خیلی کمک کننده بود و هست.» کلی و کم است. چیزهای فراتر باید بگویم که بعدها خواهم نوشت.
20- بالاخره من خانه خریدم. تنهایی و با کمک آدمهای خوبی که در کنارم زندگی میکنند. من شاخ غول را شکستم و پیروز شدم.
از تمام کسانی که به نحوی در خرید خانه کمکم کرده بودند به صورت حضوری، تلفنی و حتی با پیامک تشکر کردم.
گیس گلابتون نویت تو است. ممنونم. بدان که قدر و ارزش تو را می دانم. تو گل کاشتی.
دوستان خوبم که خبرهای خوبتان را در سایت گیس گلابتون نوشتید، از شما هم ممنونم، شما به من انگیزه و انرژی دادید.
برای تشکر و برای ایجاد انگیزه در دیگران این مطالب را با شما سهمیم میشوم.
نویسنده: سرکار خانم سارا صلاحیان
گیس گلابتون: من بهت افتخار میکنم. تو الگوی هزاران نفر خواهی بود. تو نقش بسیار بزرگی در ایران و حتی جهان بازی خواهی کرد. من روی تو شرط میبندم.