سلام خانم دکتر،
صبح بخیر
این جملات همینطوری یهویی از سرم گذشتن و منو مجبور کردن بنویسمشون، اگه صلاح دونستید توی سایت بزارید.
چرا گیس گلابتون؟
سالهایت که خودشناسی را شروع کرده ام، سالهاست که در کلاسها و سمینارهای مختلف و گاهی متناقض شرکت می کنم تا شاید جواب سوالم را پیدا کنم، چطور می توانم خوشبخت تر باشم؟ چطور می توانم مفید تر باشم، چطور به آرامش و رضایت از خودم برسم؟ چطور حسرت تلف شدن زندگی بر دلم نماند؟ از محضر اساتید بسیاری بهره برده ام، از همه صنف و همه رنگ. از هر کدام توشه ای گرفته ام برای سفر زندگی.
اما همیشه یک جای کار می لنگید. این اساتید دوست داشتنی من از من خیلی دور بودند، انگار بالای قله بودند و به من میگفتند ببین من هم اول آن پایین بودم که تو هستی، حتی پایین تر، پس تو هم می توانی بالا بیایی. چطور؟ این دیگر می شد فوت کوزه گری.یک استاد بسیار محترم تر هم بود که می گفت من اصلا از اول همین بالا بودم!
تا اینکه با گیس گلابتون آشنا شدم، از طریق اسم یک کتاب، ازدواج مثل آب خوردن آسان است. اسم کتاب خیلی به دلم نشست. بعد از کتاب وبسایت و بعد از آن سمینارهای گیس گلابتون، سمینارهایی که قبلا با همان عنوان و از اساتید دیگر دیده بودم، تاثیر مثبت داشتند اما نه چندان، همیشه نوعی سرخوردگی از عدم موفقیت را در من ایجاد می کردند.
اما سمینارها و کتابها و تمرین های گیس گلابتون اینطور نبود، خیلی ساده، گام به گام و امیدبخش بود. انگار همان روش های شاق قبلی مثل یک تکه کیک خوشمزه آماده شده بود. از زمان آشناییم با او یک سال و نیم می گذرد. اخلاقم خیلی تغییر کرده، ظاهرم عوض شده، دیگر زندگی را اینقدر سخت نمی گیرم و مهمتر از همه می توانم بگویم از خودم راضی هستم.
اما راز گیس گلابتون چیست؟ این را همین امروز صبح که داشتم دوباره وبسایت را نگاه می کردم فهمیدم. گیس گلابتون بالای قله نایستاده، از من دور نیست. گیس گلابتون خواهر بزرگتری است که یک قدم بالاتر از من از کوه بالا می رود و تشویقم می کند که بیا برویم. حتی گاهی دستم را هم می گیرد. این است تفاوت گیس گلابتون با استادان دیگر. وقتی معلمت با تو همراه است جایی برای ترس و نا امیدی باقی نمی ماند.
متشکرم گیس گلابتون عزیز که خواهر بزرگ ما هستی
سحر
گیس گلابتون: من از شما ممنونم، برای همه حرفهای زیبا و از همه مهمتر برای همه پیشرفتهای قشنگی که در زندگی داشتید. سپاسگزارم