نوجوانی به سرعت میگذرد. خیلی سریع تر از آن که بتوانید پلک به هم بزنید. یکمرتبه وارد مرحله جوانی میشوید. در این مرحله آدم بزرگ هستید. از طرفی دیگر طاقت ندارید با شما مثل یک کودک رفتار شود و حقوحقوق یک برزگسال را درخواست میکنید. از طرفی دیگران هم از شما انتظار دارند مثل یک آدم بزرگ باشید.
ممکن است در خانه مامی و بابا با شما مثل یک کودک رفتار کنند و بتوانید خودتان را برای آنها قدری لوس کنید (آن هم یک کوچولو!) ولی در بیرون خانه هیچکس با شما بچگانه رفتار نخواهد کرد.
در دانشگاه از شما خواسته میشود مثل یک آدم بزرگ رفتار کنید. تا چند ماه قبل در دبیرستان مسخرهبازی در میآوردید، ولی یکمرتبه محیط خشک دانشگاه و هزار جور مقررات و انتظار به سرتان میریزد.
اگر سر کار بروید، دیگر لولوسی مامان و نانازی بابا نیستید! در مقابل حقوقی که دریافت میکنید باید رفتاری بزرگسالانه نشان بدهید.
اگر ازدواج کنید هم از شما انتظار میرود رفتاری متناسب با مقام یک فرد متاهل نشان بدهید.
اینجاست که مشکلات جوانان ایرانی آغاز میشود.
متاسفانه به نوجوانان ایرانی مهارتهای زندگی آموخته نمیشود. آنان چیزی از مهارتهای زندگی نمیدانند و یکمرتبه به میان مسائل بزرگسالی پرتاب میشوند.
کسی که تا چندی قبل شاگرد زرنگ کلاس بوده، تبدیل به شاگرد تنبل زندگی میشود. نه در شغلش موفق است، نه در پول درآوردن و نه در ازدواج.
کسی که تا هجده سالگی با قربان و صدقه غذا به دهنش گذاشته میشده، یکمرتبه میفهمد باید نان در بیاورد. تا چند ماه پیش او فکر میکرد پول روی درخت سبز میشود. ولی حالا میفهمد باید پول دربیاورد. ولی آخه چطوری؟!
سازمان بهداشت جهانی WHO اعلام کرده برای داشتن سلامت روحی لازم است ما به ده مهارت مهم مجهز باشیم: مهارتهای دهگانه زندگی
و شما باید مهارتهای زندگی را بیاموزید.
لابد میپرسید آموزش مهارت زندگی دیگه چیه؟
برای اینکه بدانید آموزش مهارت زندگی چی هست اول باید بدانید آموزش مهارت زندگی چی نیست!
مهارتهای زندگی این نیست که معلمی را پیدا کنید و او به شما دیکته کند چه باید بکنید و چه نباید بکنید! هرگز! بلکه مهارت زندگی یعنی توانایی پیدا کنید با خرد درونی خودتان مشورت کنید. نیک و بد را بسنجید و اقدام مناسب انجام بدهید.
به نظر سخت میاد؟
به شما قول میدهم اگر «مهارتهای زندگی» را نیاموزید، زندگی بر شما بسیار سخت میگیرد. بسیار سخت. ولی با آموختن مهارتهای زندگی، شما سکاندار زندگی میشوید. کشتی زندگیتان را خودتان میرانید و بر موجهای مشکلات زندگی سوار میشوید.
میدانید چرا در مورد یادگیری «مهارتهای زندگی» این همه جوش میزنم؟
چون من در چهل سالگی متوجه شدم لازم است چنین مهارتهایی را بیاموزم... چهل سالگی...
دلم نمیخواهد زندگی نوجوانان و جوانان کشورم، با سختیهایی که در مسیر زندگی تجربه کردم، تلخ شود. هیچکس به من این مهارتها را نیاموخته بود و هیچکس چیزی در مورد این مهارتهای ضروری به من نگفته بود. باز شانس آورده بودم و کتاب «آیین زندگی» به دستم افتاده بود، وگرنه که هیچ...
شما در دوره خوبی به دنیا آمدهاید. دورهای که دنیا به دهکدهای کوچک تبدیل شده و اطلاعات در آن فراوان است. پس از این اطلاعات بهره بگیرید.
بفرمایید این هم فهرست «مهارتهای زندگی» : لطفا روی این لینک «مهارتهای زندگی» کلیک کنید.